۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

استشهادیون در سنگر اینترنت - مبارزان در خاکریز ماهواره

صبر معترضین به سر آمده، حکومت شمشیرها را بیرون کشیده و خونها به خیابان ریخته است. خونهایی که قرار نبود ریخته شوند، جانهایی که رای داده بودند تا خون ندهند. به دنبال اصلاحات ساختاری نبودند. تنها می‌خواستند رفتار حکومت تغییر کند و وضع اقتصادی کشور اندکی بهبود یابد. اما کار از کار گذشته است. کشته‌ها زنده نمی‌گردند، آرایشان هم به همچنین. کسی مسئولیتی بر گردن خود احساس نمی‌کند. تکلیف خامنه‌ای که از پیش معلوم است اما کسانی که مردم را به خیابان کشاندند بر اساس کدام تحلیل اینکار را کردند؟ چند درصد از مشوقین، به انقلاب رفتند؟ با هزینه‌ی سنگین داده شده کدام دستاورد کسب شد؟ بعد از تهدید خامنه‌ای کدام منطقی -حضور کم تعداد قابل پیشبینی مردم- را توجیه می‌کرد؟



استشهادیون در سنگر اینترنت
خامنه‌ای در نماز جمعه راه را برای هرگونه عقب نشینی بست. معترضین را تهدید کرد و خونشان را به گردن خودشان انداخت. سخنان تند او به عده‌ای قبولاند که راه دیگری جز شهادت باقی نمانده. لینکهای داغ و احساسی به بالاترین سرازیر شدند. عده‌ای با دوستان ندیده و نشناخته‌ی خود خداحافظی کردند، وعده دادند به آرایشگاه سر خواهند زد. آخر مرده شور خانه خوب نمی‌شورد. برخی که برای شرکت در تظاهرات عذر شرعی داشتند به تبریک گفتن شهادتشان بسنده کردند. در گذشته جوانان ِ راهی ِ جنگ سری به عکاسی میزدند تا برای حجله‌ یشان عکسی مناسب تهیه کنند. متاسفانه دیروز اسم و فامیلی ذکر نشد. در چنین شرایطی فرستادن فاتحه غیر ممکن است.

شمار لبیک گویان لحظه به لحظه افزایش می‌یافت. بالاترین بوی کربلا گرفته بود، حقا که‌ آکسسوار صحنه هم دلها را عاشورایی کرده بود. راهیان کربلا 600 تا را که رد کرد من را به وحشت انداخت. کسی که برای جابجا شدن ا.ن. با موسوی خون نمی‌ریزد. اصلاً قرارمان این نبود. فریاد عده‌ای برخواست که اوهوی! با کودتاچیان هم کلام نشو و جلوی این موج خروشان را نگیر. اندکی صبر سحر نزدیک است. من و تو که نمی‌رویم. دست روی تخم نگه دار شاید این جوانان کاری کردند کارستان.

در این گیر و دار عده‌ای همچون بوقچیهای ورزشگاه وعده دادند تعداد که از حد گذشت اتفاقی نمی افتد، اصلاً خود موسوی مانع خونریزی می‌شود. در مبارزات مسالمت آمیز که از دماغ کسی خون نمی‌ریزد. نگارنده وسوسه شد که به این موج عظیم بپیوندد. نه بخاطر هشدارهای ایمنی و آرامش بخشی که میدانستم توهمی بیش نیست،‌ بوی کربلا دل مرا هم هوایی کرده بود. لاجرم قصد کردم به مبارزان کیبورد به دست بپیوندم. نگاهم به پایین افتاد دلم هری ریخت. افسوس که چیز قابل عرضی در بساطم نداشتم.

همان شب کروبی اعلامیه‌ی دعوت به راهپیمایی را از روی وبسایتش برداشت. موسوی مطابق معمول از خبر رسانی شفاف و پذیرفتن مسئولیت امتناع کرد و کار را بدست شایعه سازانش سپرد. حُسن این روش این است که اگر جمعیت زیاد آمد، می‌شود خود را لابه لایشان قایم کرد، اگر کم آمدند، می‌توان در خانه نشست و به فکر گام بعدی بود. در هر دو صورت مسئولیتی به گردن رهبر جنبش نیست. راه را هم برای بازگشت به آغوش رهبر نمی‌بندد. هر چند که این تاکتیک با عملکرد دیگر رهبران جهان در تضاد است ولی خدا را چه دیدی، ما که تا به الآن خوب موج سواری کردیم، بعد از این را هم خدا بزرگ است. (اتفاقاً هر شب مردم بر این نکته تاکید می‌کنند).

در آخرین لحظات مجمع روحانیون مبارز خبر لغو تظاهرات را بر روی سایت قلم می‌گذارد. مبارزین کیبورد در دست در بالاترین خبر را به طرفه العینی حذف می‌کنند. اتهام همکاری با کودتاچیان به لینک گذار نمی‌چسبد، لاجرم باید شایعه کرد که سایت قلم هک شده. باور کردن این خبر برای مرغ پخته هم دشوار است اما با توجه به تاکتیک خبررسانی موسوی عملکرد استشهادیون قابل توجیه می‌باشد. BBC اعلامیه‌ی رسمی سایت موسوی را اعلام نمی‌کند اما از تکذیبیه‌ی یک عضو ناشناس مجمع خبر میدهد.

کار از کار گذشته. 19 نفر کشته و عده‌ای زیادی دستگیر می‌شوند. شمار تظاهرات کنندگان در مقایسه با روزهای قبل بسیار ناچیز است. شکر خدا استشهادیون اینترنتی جزو کشته شده‌گان نیستند. عده‌ی زیادی باتوم خورده اند ولی باتوم ها مانع از بر زمین گذاشتن سلاح نشده. استشهادیونی که توفیق شهادت نداشته‌اند، فرصت را مغتنم می‌شمارند و صاحب عزا می‌شوند. اینبار باید بجای دعوت به شهادت، خبر شهادت دیگران را پخش کرد. کسب و کار را نمی‌توان تعطیل کرد، تا شقایق هست زندگی باید کرد.

مبارزان در خاکریز ماهواره
این روزها نوع دیگر از خبر رسانی مد شده. خبرهای بدون منبع ولی جذاب. عده‌ای ناشناس از پیوستن نیروی هوایی به مردم خبر می دهند. از جلسه‌ی سری شورای خبرگان، بمب گذاری در نقاط مختلف کشور، تعطیل شدن بازار، استعفای دسته جمعی اساتید بعضی دانشگاه‌ها و... .

«دکتر ِ پشت پرده» با سابقه‌ی درخشانی که دارد افقهای جدیدی را در زمینه‌ی خبرسازی گشوده است. دو روز قبل از رای گیری با تکان دادن خودکار سبز در جلوی دوربین خبر شوق انگیز ورود یک سنگین وزن را به جنبش اعلام می‌کند. 3 روز قبل، در مصاحبه با العربیه از غسل شهادت گرفتن موسوی خبر می‌دهد. خبرها به سرعت در اینترنت پخش می‌شوند تا بالاخره به صفحه‌ی فیس بوک موسوی می رسند. صفحه ای که معلوم نیست در دست خود موسوی باشد. در مسیر انقلاب عده‌ای بدون غسل شهادت به شهادت می‌رسند. خبرسازان دست به کار شده موسوی را هم در بین حاضران جا می‌زنند. خبر نه از غیب که از قلم می‌آید که آقا اصلاً از خانه بیرون نرفته. لاجرم فیلم بردار معروف موسوی در صحنه حاضر نمی‌شود. فیلم‌هایی را که گرفته تا به حال در هیچ کجا پخش نشده‌اند. احتمالاً اینها را برای آرشیو شخصی موسوی تهیه می‌کنند. احتمالاً موسوی در خانه می‌گوید: زهرا جمعیت رو ببین!!

«دکتر ِ پشت پرده» از رو نمی‌رود. در مصاحبه با MBC از نیاز شدید رفسنجانی به 4 نفر برای عزل رهبر خبر می دهد. عاقلانی که بازداشت شدن دختر آقا را شنیده‌اند به «دکتر ِ پشت پرده» پوزخند می‌زنند. عده‌ای از عرفا برای عروج روحانی به نشئه جات متوصل می‌شوند. شاید این مواد برای عبور از پرده‌های زخیم تهران هم موثر باشند. مقدار نفوذ در پشت پرده بستگی به میزان کیفیت ماده‌ی استعمالی دارد.

از اصلاح طلب حکومتی تا براندازان به انقلاب دعوت می‌کنند، از روی نقشه مکانهایی را که باید تصرف شوند تعیین می‌کنند، کالاها و موسساتی را تحریم و اعلام اعتصاب عمومی می‌کنند. آنها که پشت پرده زد و بندی با موج سبز داشته‌اند، هدفشان تنها جابجا شدن موسوی با ا.ن. است. با ساختار نظام مشکلی ندارند. از بابت تحلیلهای اشتباهشان شرمی ندارند. موج سواری بر روی موج سبز جایش را به سوارکاری روی جان مردم داده است. تا فضا داغ و احساسی است باید نان را به تنور داغ احساسات چسباند.

«تحلیلگر اینیشتن نما» و «فیلسوف کردان چهره» گرچه بر موج احساسات سوار نمی‌شوند ولی تحلیل‌هایشان با واقعیت منطبق نیست. هر دو از راه‌حلهای سیاسی برای حل بحران و ابطال آرا سخن می‌گویند. شاید «تحلیلگر اینیشتن نما» به همین خاطر لابلای تحلیل‌هایش لبخند میزند.

پایان فاجعه
19 نفر کشته و عده‌ی زیادی هم بازداشت و زخمی شدند. بدون شک کشته‌شدگان این چند روزه از صد تن فراتر می‌روند. باید هزار بار گفت و تکرار کرد که اینها به چه دلیلی به قتل رسیدند؟ خونشان برای چه ریخته شد؟ کدام «آرمان موسوی» ارزش جان جوانان این مملکت را داشته است؟ به من نگویید که این هزینه‌ برای آزادی داده شده است. کدام سر ِ «خط امام» به آزادی ختم می‌شود؟

موج سبز «موسوی» را تکان داد ولی موفق به از جا کندنش نشد. اصولش همانهایی هستند که بودند. بنظر می‌رسد که او بر سر عقل آمده است. همان مسیری را طی می‌کند که وعده اش را داده بود. فعالیت در چهارچوب قانون اساسی. راهی که از همان ابتدا باید می‌رفت، ولی مسیری را طی کرد که متعلق به یک منصوب شورای نگهبان و نخست وزیر دوران وحشت نبود. در زمان خودش ریاست جمهوری بنی صدر را ملاخور کردند. از او که با تمام توطئه‌های ج.ا. کنار آمده بود چنین واکنشی بعید بود.

روز به روز به شمار عده‌ای که خمینی را شریک صدام میدانند افزوده می‌شود. مسئولان این قتلها کی شناسایی خواهند شد؟ هنوز برای قضاوت کردن زود است اما درس بعدی این ملت یاد گرفتن این نکته است که راه حل انقلابی رهبر انقلابی میخواهد. رهبر کسی است با کارنامه‌ای مشخص که آینده‌ای مشخص را نوید میدهد. رهبری که نه از آسمان و غرب که از دل همین ملت بیرون خواهد آمد.

۱۶ نظر:

  1. agha , ba in hame 2pahloo harf zadan chiro mikhaee beresooni .....
    khodetam ghati kardi ke chi mikhaee begi ...
    Azadi na payame khomeini bashe, na payame khameneee, na payame moosavi >>>>>>
    azadi payame khoda va ghoraneshe, ke faghat bad az marg be dast miaad .... albate baraye ensanhaye khoob.
    in azadi haa chekideye sathe paeene hast mesle zibaee haee ke mishe did ..............

    پاسخحذف
  2. بيانيه شماره 8 میر حسین موسوي : با ترفندهايي كه ماهيت آن براي همه مردم روشن شده است از صحنه بيرون نمي روم
    امروز ساعت 08:38 قبل از ظهر‏

    ۴ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۰۱

    مهندس میرحسین موسوی بیانیه شماره 8 خود که حاوی نکات مهمی درباره وارونه جلوه دادن واقعیت ها ، کوتاه نیامدن از استيفاي حقوق ملت ايران كه امروز به خون به ناحق ريخته شده جوانان اين كشور آبياري شده ، چگونگی ادامه یافتن اعتراض ها در عین حفظ آرامش و پرهيز از ايجاد تنش و ... است را در اختیار سایت «کلمه» قرار داد. متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

    بسمه تعالي
    مردم هوشيار و شريف ايران
    طي روزهاي اخير صدا و سيما، خبرگزاريهاي دولتي، برخي روزنامه هاي دولتي و سايتهاي اينترنتي وابسته به دولت و روزنامه كيهان، بخش عمده اي از فضاي خود را به وارونه جلوه دادن آنچه قبل، حين و پس از برگزاري دهمين انتخابات رياست جمهوري ايران رخ داد، اختصاص داده اند. آنها با استفاده از امكاناتي كه متعلق به شماست، نه تنها به پنهان ساختن تخلفات و حوادث دلخراشي كه در ايام اخير اتفاق افتاد مي پردازند بلكه مسئولان مستقيم و غيرمستقيم آن را كسي معرفي مي كنند كه تنها شما را در مسير احقاق حقي كه داشته ايد همراهي كرده است.ا

    واقعيتي كه آنان بيهوده تلاش مي كنند ناديده انگارند آن است كه در اين انتخابات تقلبي بزرگ اتفاق افتاده و پس از آن، معترضان به اين وضعيت به گونه اي غيرانساني مورد هجوم قرار گرفته و كشته، زخمي و يا بازداشت شده اند. اگر با مسببين جنايت كوي دانشگاه در 18 تير 1378 به گونه اي مناسب و قانوني برخورد مي شد امروز شاهد تكرار آن فجايع در ابعادي وسيع تر و وارونه جلوه دادن واقعيتها به گونه اي جسورانه تر نبوديم.ا

    همان ها هستند كه هنوز با اتكاء به امكاناتي كه متعلق به عموم مردم است در راستاي منافع گروهي خود بي پروا به دروغ گويي و پرونده سازي براي ديگران ادامه مي دهند و افعالي را كه خود عامل آن هستند را به بنده نسبت مي دهند. آنان غافلند كه موسوي با اين ترفندهايي كه ماهيت آن براي همه مردم روشن شده است از صحنه بيرون نمي رود. آنچه در اين روزها رخ داد اصل نظام جمهوري اسلامي را كه ميراث امام بزرگوار و شهداي گرانقدرمان است هدف قرار داده و اين چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذاشت و با طرح اتهاماتي اينگونه و تهديد به محاكمه از آن صرفنظر نمود. ا
    من نه تنها از پاسخ گويي در برابر اين اتهامات واهمه اي ندارم بلكه آمادگي دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتي در كنار مسببان اصلي اغتشاشات اخير قرار گرفتند و خون مردم را بر زمين ريختند و اكنون كوشش مي كنند صحنه هايي را كه صدها شاهد و دهها تصوير آن را گواهي مي دهند به گونه اي ديگر جلوه دهند؛ آماده ام تا نشان دهم چگونه كساني كه عملشان در راستاي ايجاد هرج و مرج در كشور؛ تضعيف نظام و منافع بيگانگان است تلاش نمودند به بهانه تخريبگريهاي عناصري نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگري و وابسته به بيگانه معرفي كنند؛ ولي حاضر نيستم به خاطر مصالح شخصي و هراس از اينگونه تهديدها از ايستادگي در سايه شجره سبز استيفاي حقوق ملت ايران كه امروز به خون به ناحق ريخته شده جوانان اين كشور آبياري شده است لحظه اي صرفنظر نمايم. از مجموع آراي ريخته شده در صندوقها تنها يك رأي متعلق به من است و شما به خوبي مي دانيد كه مشكل آنها با ميليونها رأيي است كه جوابي براي سرنوشت آنها ندارند.ا

    باز هم از عموم ملت شريف ايران متواضعانه درخواست مي كنم با حفظ آرامش و پرهيز از ايجاد تنش، در دام بدخواهان كه كوشش مي كنند اين حركت گسترده اجتماعي را شورش و اغتشاش و وابسته به بيگانه قلمداد كنند، نيافتند و با زيركي و هوشياري كه ويژگي ممتاز شماست اين توطئه ها را مهار نمايند. تداوم اعتراض در چارچوب قانون و با رعايت اصول و مباني نشأت گرفته از انقلاب اسلامي راهبرد اصلي است كه ضامن تداوم و دسترسي به اهداف شماست. ا
    دشمن خارجي با همراهي ياران جاهل و طماع خود در داخل بر آنست كه مطالبات اين حركت عظيم خودجوش را به خوارج بيرون از نظام نسبت دهد و حتي الله اكبرهاي از دل برآمده شما را چون قرآنهاي سر نيزه معرفي كند. بر ماست كه با رفتار و گفتار خود اين توطئه شوم را خنثي نماييم. ا

    برادر و خدمتگزار شما – ميرحسين موسوي

    پاسخحذف
  3. دوست عزیز در مورد اینکه مسوول این قتل ها کیست، نه من نه تو هیچ کداممان شکی نداریم که مسوول آن کسی است که دستور تیر را میدهد! و اما در مورد موسوی، اصلا مهم نیست که موسوی در چه خطی است، زیرا این مردم برای گرفتن حق موسوی اعتراض نمیکنند، اینها برای گرفتن حق پایمال شده خودشان در طول این ۳۰ سال مبارزه میکنند. اگر موسوی هم امروز انصراف دهد هیچ دخلی در این مبارزات نخواهد بود که هدف اصلی آن برکنار کردن دیکتاتور است نه به منصب نشاندن موسوی.

    پاسخحذف
  4. @Ahad
    بنده خدا را شکر هنوز قاطی نکردم. اینکه شما آزادی را در تعاریف موسوی، خمینی، خامنه‌ای یا قرآن خلاصه می‌کنید مشکل خودتان است. مطلب هم ربطی به آزادی نداشت. فکر کنم شما بیشتر قاطی کردید.
    التماس دعا برادر.

    پاسخحذف
  5. گفتنی ها و انتقاد ها بسیار است. فقط اینکه شباهت این نوشته به متن های روشن فکران کلی گوی مکتب احمدی نژاد انکارناپذیر است.

    پاسخحذف
  6. "زیرا این مردم برای گرفتن حق موسوی اعتراض نمیکنند، اینها برای گرفتن حق پایمال شده خودشان در طول این ۳۰ سال مبارزه میکنند."

    حرف شما درباره‌ی مردم کاملاً‌ درست است اما نباید تجربه‌ی 30 سال پیش را فراموش کرد.
    اولاً که بنده بسیار بعید می‌دانم که جناب موسوی موفق بشوند(بنظرم مردم برای یک انقلاب آماده نیستند و برای موسوی خون نخواهند داد)

    ثانیاً ًقرار است بجای ا.ن چه کسی روی کار بیاید؟
    تجربه به ما نشان می دهد که یک انقلاب یا جنبش را نمی‌توان دزدید.

    پاسخحذف
  7. @ناشناس
    دوست عزیز بهتون تبریک میگم. در متن فوق خیلی تلاش کردم تا ماهیت اصلیم رو پنهان کنم ولی اینطور که پیداست تلاشم ناموفق بوده و هوشمندی جنابعالی پته‌ام را به روی آب ریخته است.

    پاسخحذف
  8. میرحسین تنها مردی است که تا به حال ذر این رزیم پشت مردم را خالی نکرد و روبروی ولی فقیه ایستاد..جاوید باد تمامی سبز زنان و مردان..جاوید باد خون شهدای آزادی

    پاسخحذف
  9. تو درست میگویی برادرم ولی...
    رهبرِ ایده آل تو را از کجا بیاورم؟
    نمیبینی قحطی رجل آمده؟
    باز لااقل این یکی ترک بود، مسبوق به سابقه بود در رویارویی با بزرگان که تا همینجا آمد و البته ترس داشت از اینکه انگ ضد انقلاب، انگ ضد ولایت به او بخورد.
    اینکه کسانی را از دست دادیم، عزیزانی را، اینها ممکن بود در اعتراض به افزایش 5 درصدی مالیات پرپرشوند چون این ذات توتالیتر است که بهای نفس کشیدن را نیز چنان بالا بگیرد تا خفه شی، تعویض ا.ن و میر که جای خود دارد...
    آنچه برای تو و شاید من مسلم است، راه دور نرو، تو کتِ پدرتم نمیره!
    رهبر موعود تو، از همین حالا بگویم، درک درستی از پیرامونش نخواهد داشت.

    پاسخحذف
  10. "رهبرِ ایده آل تو را از کجا بیاورم؟"
    دوست عزیز بنده ایده‌آلیست نیستم. در شرایط فعلی کسی در سطح امیرانتظام هم برایم قابل قبول است.

    فکر کنم همه می‌دانیم که جنبش بدون خون دادن غیر ممکن است که پیروز شود ولی باید از خودمان بپرسیم که این همه خون را می‌دهیم که به چه برسیم؟
    خداراشکر جناب موسوی اهل ریا هم نیستند و صاف و روشن می‌گویند که می‌خواهند به خط امام برگردند. مرحوم امام هم مدتها قبل از سال 57 کتاب ولی فقیه را نوشته بود.

    اگر شما به امید عبور از موسوی در آینده- از او حمایت می‌کنید، باید بگویم:اگر همین الآن نتوانید خود را جدا کنید در آینده هم موفق به اینکار نخواهید شد. ماشاالله ایشان خط امامی هم هستند و ترتیب همه‌ی مخالفان را هم خواهند داد.

    بنظر شما رئیس جمهور شدن موسوی (گرفتن 20 درصد قدرت- حالا ولی فقیه هرکسی که می‌خواهد باشد) ارزش خون چند انسان را دارد؟

    پاسخحذف
  11. با تشکر از مقاله تان
    دوست عزیز،
    هم موسوی و هم احمدی نژاد فقط و فقط یک سمبلند.
    احمدی، سمبل دیکتاتوری، تحجراز نوع مصباح و مهمتر از همه جایگزینی حکومت اسلامی با جمهوری اسلامی است.
    موسوی سمبل اعتراض و آزادی است (یا بهتره بگیم شده است).
    و این منش شونه که مهمتره.
    خوب، هر کدوم از اینها یه مرجعی هم واسه خودشون قرار دادن:
    احمدی==> خامنه ای
    موسوی==> خمینی
    خمینی که مرده و هر جوری هم که بخواهی میتونی حرفاشو تفسیر کنی.
    ولی خامنه ای زنده است و هر جوری که بخواد تفسیر میکنه.
    بنظر شخصی من، موسوی خمینی را سپر بلا کرده تا پایبندی به او.

    پاسخحذف
  12. "خمینی که مرده و هر جوری هم که بخواهی میتونی حرفاشو تفسیر کنی."
    مثلاً کشتار 67 را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟
    یا برکنار کردن بنی صدر را؟

    متاسفانه دوستان به یک نکته توجه نمی‌کنند. بنده چند هفته پیش مقاله‌ای نوشتم با عنوان «طرفدار موسوی نیستم ولی از رای مردم دفاع می‌کنم» این دفاع تا حدی قابل توجیه است که دستاورد بدست آمده همسنگ هزینه‌ی داده شده باشد. از طرفی انتظار داشتم این حضور عظیم مردم، آقای موسوی را از جای خود تکان بدهد که متاسفانه نداد.

    از طرف دیگر ایشان اگر سیاستمدار قابلی بودند بعد از آن راهپیمایی عظیم در روز دوشنبه حداقل همفکرانشان را از زندان آزاد می‌کردند(امتیاز گرفتن از خامنه‌ای پیش کش)

    پاسخحذف
  13. من با شما موافقم ، مردمی که به خیابان ریخته اند فراموش کردند که اصل ماجرا چیست و به قول شما این کشته شدن برای چه؟! فقط و فقط برای تعویض موسوی و ا.ن؟ اگر این باشد که مسخره است! این یعنی : "نظام اوکی است و فقط تنها مشکلش این رئیس جمهورش است که اگر عوض شود دیگر آنقدر سعادتمندیم ک هیچ چیز از خدا نمی خواهیم!!!!" این کشته شدن ها یعنی همین!
    اعتراض کردیم، همه فهمیدند ، همه ی دنیا . اما قرار نیست که بمیریم، داستان رای دادنمان را بهتر است دوباره مرور کنیم تا ببینیم این رای دادن که دیگر کشته شدن ندارد!
    "اگر بدانید این خونهایی که ریخته میشود چه هزینه ی سنگینی برای داغداران آنها دارد، هرگز کسی را تشویق نمی کنید که : برود،نترسد، بهایش همین است! "

    پاسخحذف
  14. قابل توجه دوستم.
    موسوی بعد از راهپیمایی دوشنبه از کجا باید کلید زندان رو بیاره و دوستاشو بیاره بیرون؟
    همین که تو این دشت غربت داره هرروز یه بیانیه میده برید خدا رو شکر کنید.
    گرچه ظاهرا اینجا نه بین خمینی و خامنه ای فرق هست و نه بین احمدی و سید.
    اون امام فبل تغییر قانون اساسی اینقدر قدرت نداشت و فقط رهبر امثال ما بود که هالا گنده شدیم و داریمم بشهش لعنت می فرستیم.
    کاش کمی کمتر تنگ نظر بودیم.

    پاسخحذف
  15. "موسوی بعد از راهپیمایی دوشنبه از کجا باید کلید زندان رو بیاره و دوستاشو بیاره بیرون؟"
    علی جان مگر این آقایان نمی‌گویند فشار از پایین و چانه زنی از بالا؟ نتیجه‌ی فشار به آن عظمت چه بود؟

    قیاس مع الفارقه ولی دکتر مصدق هم با یک تظاهرات نخست وزیر شد. حالا ایشون نمی‌خواد رئیس جمهور بشه بگه با فشار معترضین چه امتیازی تونست از حاکمیت به نفع مردم بگیره؟

    پاسخحذف
  16. جناب داریه
    متاسفانه جنابعالی یا تو ایران نیستی و ازشرایط ایران خبر نداری،یا اینکه خبر داری و دانسته و به منظور خاصی این حرف های بی اساس رو تکرار میکنی.(خوشحالمون میکنی اگر منظورت رو شفاف بگی)
    اینطور که به نظر میاد شما به تمام حرکات فقط از جنبه منفی اون نگاه میکنی.این رفتار شما بدترین نوع رفتار هست که منو یاد یکی از شخصیت های کارتون سفر های گالیور میندازه!(من میدونم!!)
    اولا که هدفی که مردم توی این اعتراضات داشتند هدف کوچکی نبود.این اعتراضات فقط به خاطر موسوی نبود،اعتراض به کل نظام و ابراز عدم اعتمادشون به تک تک مسئولینش بود.گفتن اینکه خامنه ای رو به عنوان رهبر قبول ندارند.همه ی مردم نباید هدف های جنابعالی رو سرلوحه کارشون قرار بدن.
    به نظرم شما یه خورده رویایی فکر میکنی.قرار نیست انسان با اولین حرکت به موفقیت برسه.
    "اولاً که بنده بسیار بعید می‌دانم که جناب موسوی موفق بشوند(بنظرم مردم برای یک انقلاب آماده نیستند و برای موسوی خون نخواهند داد)"
    اینطور که معلومه شما فقط حرکاتی رو تایید میکنی که موفقیتش تضمین شده باشه.ولی هر حرکتی از یه جایی شروع خواهد شد و بخصوص در مواردی با این گستردگی(حکومت یک کشور)این روند طولانی تر خواهد بود.اونطور که شما توصیه میکنی مردم باید برای رسیدن زمان مقتضی منفعل توی خونه هاشون بشینن!و قطعا با طرز فکر شما اون روز هرگز نخواهد رسید.
    دوست عزیز،مطمئن باش این حرکات یه روزی ثمر میده و امیدوارم اون روز رو همه ببینن.فقط اگر چنین روزی رو دیدی فداکاری های همین 19 نفر و بقیه مردم رو به بادت بیار.

    پاسخحذف