بسمه تعالی
جناب آقای دكتر احمدی نژاد، رياست محترم جمهوری اسلامی ايرانبا سلام و تحيت
انتصاب جناب آقای اسفنديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است.لازم است انتصاب مزبور ملغی و كان لم يكن اعلام گردد.
۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه
چند نکته در باب حکم حکومتی خامنهای به احمدی نژاد
۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه
اکثریت خاموش
اکثریت خاموش، اکثریت بزرگ و نامعلومی از مردم یک کشور یا گروه هستند که عقایدشان را بصورت عمومی بیان نمیکنند. این اصطلاح بوسیلهی رئیس جمهور آمریکا ریچارد نیکسون، در سخنرانیاش به تاریخ 3ام نوامبر 1969 مشهور شد.(اگرچه اولین بار او این اصطلاح را بکار نبرده بود) این اصطلاح به آمریکاییانی اطلاق میشد که در آن زمان به تظاهرات عظیم ضد جنگ ویتنام و جنبش اجتماعی ضد فرهنگ[1] (counterculture) نپیوسته بودند و بطور مشتاقانه در بحثهای عمومی یا رسانهها حضور نمییافتند. نیکسون به همراه خیلی از افراد دیگر این گروه را کسانی میدید که تحت الشعاع یک اقلیت پر سر و صدا قرار گرفتهاند.
این اکثریت عمدتاً به نسل قدیمی آمریکاییان ( کهنه سربازان جنگ جهانی دوم در تمام قسمتهای آمریکا) اطلاق میشد اما بسیاری از جوانان ساکن مرکز، شمال مرکزی (Midwest)، غرب و جنوب آمریکا نیز در این دسته قرار میگرفتند. جوانانی که اکثرشان سرانجام در ویتنام خدمت کردند. اکثریت خاموش بیشتر از قشر کارگر بودند و ظاهراً به جز رای دادن، توان یا زمان کافی برای دیگر فعالیتهای سیاسی نداشتند. در بعضی مواقع آنها از سیاستهای محافظه کارانهی بسیاری از سیاستمداران حمایت کردند. بخش دیگر اکثریت خاموش از لحاظ سیاسی محافظه کار نبودند اما از بیاحترامیهایی که به «ارزشهای آمریکایی» میشد، منزجر شده بودند.
۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه
جنبش ها و تغییرات اجتماعی
متن زیر ترجمهای است از مقالهی Social Change and Movements که توسط عدهای از دانشجویان دانشگاه California State University, Fresno نوشته شده است. تلاش من این بوده تا ترجمهای روان و قابل فهم ارائه کنم اما از آنجاییکه تجربه، تسلط و تبحری در این زمینه ندارم، به دوستان آشنا با زبان انگلیسی توصیه میکنم تا این مقالهی جالب را از روی متن اصلی آن دنبال کنند.
پ.ن: با سپاس از آسد ممد گرامی که اشکالات بیشمار ترجمهی بنده را برطرف کردند (فعلاً تا سر تئوری برخورد). اشکالات به اندازهای هست که میتوان مقالهی حاضر را حاصل تلاش ایشان دانست.
______________________________
مقدمه
تغییر دادن هنجارهای اجتماعی به چه چیزی نیاز دارد؟ آیا نیازمند به زور یا منطق جدلی عالی است؟
آیا شما بوسیلهی تظاهرات در فضای باز به حرکت در میآیید یا در اطراف هیاهو و آشوب قدم میزنید تا از تغییر در باورهایتان اجتناب کنید؟
وقتی میشنوید که شما نیاز به تغییر دارید زیرا کاری را که انجام میدهید بد است، آیا متقاعد میشوید؟ آیا این احساس گناه شما را به اندازهی کافی دلواپس میکند تا در خودتان تغییری بدهید؟
آیا جدیدترین داستان ها دربارهی بازنشستگان کم درآمد، شما را وامیدارد تا یک حساب ذخیره باز کنید؟
به تمام این مسائل با کمک چهار تئوری جنبشها و تغییرات اجتماعی، در این بحث پرداخته خواهد شد. الیزا دربارهی تئوری تحریک و کنترل «بوئرز و اوچز - Bowers and Ochs» بحث خواهد کرد. بحث او ممکن است به شما کمک کند تا دریابید چرا کارگران برای مزایای بیشتر اعتصاب میکنند یا چرا داخل اعتصاب کردن قدرت ِ ترغیب بالایی در وجود دارد.
«کورتنی» تئوری برخورد را به همانگونه که در فصل «ارتباطات در روابط» کتاب Littlejohn آمده است توصیف خواهد کرد . این قسمت شما را قادر خواهد ساخت تا با تجربههای پرهیز شدهای که با انواع ترغیبها داشتهاید، ارتباط برقرار کنید.
سوم «رافر» دربارهی دراماتیزم (نمایشی کردن) بروک صحبت خواهد کرد. او به این موضوع خواهد پرداخت که چگونه احساس گناه ما را وادار می کند تا یک قدم به سمت تغییر گام برداریم. او دربارهی منشآت احساس گناه و زبانی که دروغ داخلش است بحث خواهد کرد.
در نهایت، کریگ دربارهی تئوری فیشر بنام پارادایم (الگو) روایتی، بحث خواهد کرد. او به داخل این خواهد رفت که چگونهی داستانهای جذاب، بر روی ما اثر میگذارند. او دربارهی این بحث خواهد کرد که چگونه داستانهای ساده میتوانند چنان تغییرات بزرگی را پدید بیاورند.
پ.ن: با سپاس از آسد ممد گرامی که اشکالات بیشمار ترجمهی بنده را برطرف کردند (فعلاً تا سر تئوری برخورد). اشکالات به اندازهای هست که میتوان مقالهی حاضر را حاصل تلاش ایشان دانست.
______________________________
مقدمه
تغییر دادن هنجارهای اجتماعی به چه چیزی نیاز دارد؟ آیا نیازمند به زور یا منطق جدلی عالی است؟
آیا شما بوسیلهی تظاهرات در فضای باز به حرکت در میآیید یا در اطراف هیاهو و آشوب قدم میزنید تا از تغییر در باورهایتان اجتناب کنید؟
وقتی میشنوید که شما نیاز به تغییر دارید زیرا کاری را که انجام میدهید بد است، آیا متقاعد میشوید؟ آیا این احساس گناه شما را به اندازهی کافی دلواپس میکند تا در خودتان تغییری بدهید؟
آیا جدیدترین داستان ها دربارهی بازنشستگان کم درآمد، شما را وامیدارد تا یک حساب ذخیره باز کنید؟
به تمام این مسائل با کمک چهار تئوری جنبشها و تغییرات اجتماعی، در این بحث پرداخته خواهد شد. الیزا دربارهی تئوری تحریک و کنترل «بوئرز و اوچز - Bowers and Ochs» بحث خواهد کرد. بحث او ممکن است به شما کمک کند تا دریابید چرا کارگران برای مزایای بیشتر اعتصاب میکنند یا چرا داخل اعتصاب کردن قدرت ِ ترغیب بالایی در وجود دارد.
«کورتنی» تئوری برخورد را به همانگونه که در فصل «ارتباطات در روابط» کتاب Littlejohn آمده است توصیف خواهد کرد . این قسمت شما را قادر خواهد ساخت تا با تجربههای پرهیز شدهای که با انواع ترغیبها داشتهاید، ارتباط برقرار کنید.
سوم «رافر» دربارهی دراماتیزم (نمایشی کردن) بروک صحبت خواهد کرد. او به این موضوع خواهد پرداخت که چگونه احساس گناه ما را وادار می کند تا یک قدم به سمت تغییر گام برداریم. او دربارهی منشآت احساس گناه و زبانی که دروغ داخلش است بحث خواهد کرد.
در نهایت، کریگ دربارهی تئوری فیشر بنام پارادایم (الگو) روایتی، بحث خواهد کرد. او به داخل این خواهد رفت که چگونهی داستانهای جذاب، بر روی ما اثر میگذارند. او دربارهی این بحث خواهد کرد که چگونه داستانهای ساده میتوانند چنان تغییرات بزرگی را پدید بیاورند.
۱۳۸۸ تیر ۱۶, سهشنبه
دکتر مدارا و آکسیونهایش
پسر احمدی نژاد و خود او ادعا میکنند جوکهایی را که دربارهاش ساختهاند، برای هم SMS میکنن. اگر هدف خنداندن فک و فامیل باشد، دسترسی داشتن به مخابرات این حسن را دارد تا آدم پیامکهای پرطرفدار را جدا کرده و برای دوستانش بفرستد. از واکنش احمدی نژاد به این پیامکها اطلاعی در دست نیست ولی میتوان حدس زد که فشار بسیار زیادی را متحمل میشود مگر آنکه ملانصرالدینی باشد که خودش را به حماقت زده. ضرب المثلی انگلیسی میگوید: بجای به هم خندیدن بیایید با هم بخندیم. زمانیکه اکثریت در حال خندیدن به شما هستند باید رودربایستی را کنار گذاشت و به جمعیت انبوه پیوست اما هنگامیکه با اکثریت شوخی میکنید باید جانب احتیاط را رعایت کرد. شیشکی بستن برای شوالیههایی که همراه با مارش نظامی به جنگ آسیاب بادی میروند هزینهی خاص خودش را دارد. «چماق شوالیه» آسیاب را با خاک یکسان نمیکند ولی بیشک خنده را از روی لبان مرد بامزه محو خواهد نمود.
بازیگران آماتور برای تنظیم میمیک صورت از آینه مدد میگیرند تا اشتباهاتشان را اصلاح کنند. اگر آینه بقدر کافی بزرگ و فاصله فیزیکی آنقدر زیاد باشد تا قبل از رسیدن، شوالیهها کمی به سر و وضع خود نگاه کنند، میتوان امید داشت که در پایان مسیر همه با هم بخندند.
___________________________
۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه
مواضع تغییر یافتهی سازگارا و درسهای تاریخی فراموش شدهی ما
پ.ن:متن ذیل چندبار ویرایش و اصلاح شده است. برای حفظ انسجام مطلب تعدادی از پاراگرافها و جملات جابجا و حذف شده و نکات از قلم افتاده و مغفول مانده در 2-3 پاراگراف جدید بررسی شدهاند. تیتر مطلب نیز بخاطر این تغییرات عوض شده است. در اینجا جا دارد تا از دوست عزیزم (آسد ممد) بخاطر انتقادات بجا و پیشنهاداتی که در اصلاح نوشتار به من کمک شایانی کرد و یاریاش در گردآوری منابع از او تشکر کنم.
_____________________________
متن زیر با روحی آرام، قلبی مطمئن و لبی خندان نوشته شده است. نگارنده به خوانندهی محترم اطمینان میدهد که این مقاله افکارش را ذرهای تغییر نخواهد داد. اگر چنین توانی داشت عزیزانش در بالاترین (که همگی از تحریمیهای دو آتشه بودند) به نهضت سبز نمیپیوستند. خلاصهی کلام اینکه خطری نهضت و شما را تهدید نمی کند.
_____________________________
در تحلیلهای سیاسی روزنامه نگاران و سیاستمداران برجستهی غربی بندرت از «پشت پرده» خبری شنیده میشود. حتی فرد باسابقه و «درون پردهای» چون هنری کسینجر، تحلیلهایش را براساس حقایقی مینویسد که همگان از آن آگاه هستند. بعد از 85 سال زندگی مغزش هنوز قدرت تحلیل دارد. از طرفی قوه قضاییه آنقدر اعتبار دارد که به امثال سیمون هرش اجازهی خیال پردازی ندهد تا بدون مدرک ادعایی را مطرح نکند. ساختار موجود در غرب به خواننده اطمینان میدهد که آنچه میخواند محصول خواب پریشان دیشب نویسنده نیست.
اما در اینور آب شرایط به گونهی دیگری است. به اخبار دروغ و تحلیلهای آبکی برچسب «پشت پرده» میزنند تا باور پذیر بنماید. «دکتر پشتِ پرده» از مدتها پیش بارها اعلام کرده است که بیت خامنهای در و پیکر ندارد و با وجود اشتباه از آب در آمدن اکثر پیشگوییهایش (از قبیل آمدن ولایتی در صورت پیروز شدن اوباما، نیامدن رضایی، غسل شهادت گرفتن موسوی، سردار افضلی و...) هنوز هم بر ادعای خود پافشاری میکند. «دکتر پشتِ پرده» اگرچه بیت خامنهای را از کف دستش هم بهتر می شناسد اما از آنسوی «وب کم» خود بیخبر است. بقول سعدی:
_____________________________
متن زیر با روحی آرام، قلبی مطمئن و لبی خندان نوشته شده است. نگارنده به خوانندهی محترم اطمینان میدهد که این مقاله افکارش را ذرهای تغییر نخواهد داد. اگر چنین توانی داشت عزیزانش در بالاترین (که همگی از تحریمیهای دو آتشه بودند) به نهضت سبز نمیپیوستند. خلاصهی کلام اینکه خطری نهضت و شما را تهدید نمی کند.
_____________________________
در تحلیلهای سیاسی روزنامه نگاران و سیاستمداران برجستهی غربی بندرت از «پشت پرده» خبری شنیده میشود. حتی فرد باسابقه و «درون پردهای» چون هنری کسینجر، تحلیلهایش را براساس حقایقی مینویسد که همگان از آن آگاه هستند. بعد از 85 سال زندگی مغزش هنوز قدرت تحلیل دارد. از طرفی قوه قضاییه آنقدر اعتبار دارد که به امثال سیمون هرش اجازهی خیال پردازی ندهد تا بدون مدرک ادعایی را مطرح نکند. ساختار موجود در غرب به خواننده اطمینان میدهد که آنچه میخواند محصول خواب پریشان دیشب نویسنده نیست.
اما در اینور آب شرایط به گونهی دیگری است. به اخبار دروغ و تحلیلهای آبکی برچسب «پشت پرده» میزنند تا باور پذیر بنماید. «دکتر پشتِ پرده» از مدتها پیش بارها اعلام کرده است که بیت خامنهای در و پیکر ندارد و با وجود اشتباه از آب در آمدن اکثر پیشگوییهایش (از قبیل آمدن ولایتی در صورت پیروز شدن اوباما، نیامدن رضایی، غسل شهادت گرفتن موسوی، سردار افضلی و...) هنوز هم بر ادعای خود پافشاری میکند. «دکتر پشتِ پرده» اگرچه بیت خامنهای را از کف دستش هم بهتر می شناسد اما از آنسوی «وب کم» خود بیخبر است. بقول سعدی:
تو بر اوج فلک چه دانی چیست؟ -----------که ندانی که در سرایت کیست؟
اشتراک در:
پستها (Atom)