۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

و این امت شریف...


پس از خوردن نذری امام حسین و هضم آن در جلوی تلویزیون عده‌ای به این نتیجه رسیدند که معترضین با رفتن زیر ماشین و خوردن گلوله و باتون، حرمت روز عاشورا را شکسته‌اند. رسم بر این بوده که بعد از ظهر ِ عاشورا، امت قابله بدست در صفوف به هم پیوسته گرد هم آیند و پس از دریافت سهمشان رهسپار منزل شوند. ۶ام دی‌ماه معترضین سنت‌شکنی کردند و قیمه نخورده، قیمه قیمه شدند.

وای حسین کشته شد - قیمه پلو نفله شد

واقعیت به اندازه‌ی درگیری‌های سنتی سر صف قیمه مضحک و تاسف‌بار است. مسئولان و مکندگان  چاه‌های نفت و بسیجیان ساندیس به دهن ِ دل آزرده از بهم خوردن صفوف قیمه پلو به ریش خود خندیده‌اند اما تکلیف کارمندان، کارگران، نیروهای مسلح و هر کس دیگری که بالاجبار! و از روی تکلیف شرعی در این مراسم حضور یافته چیست؟ آنهایی که به جلادان چراغ سبز نشان دادند خود را مسئول می‌دانند؟ خواسته یا ناخواسته معنا ندارد. تمام کسانی که در تظاهرات دیروز شرکت کردند همدست و شریک جرم سرکوبگرانی هستند که برای توجیه جنایاتشان به سیاهی لشگر و هُوراکش نیازمندند.

در مملکتی که متجاوزْ حقوق ماهانه‌ی ثابتی دارد، عمله‌ی ظلم نبودن مجاهدت است. شاید  بنظر اغراق برسد اما در کشوری که ۱۴ میلیون نفرش روزانه برای بقا می‌جنگند، واقعیتی است انکار نشدنی. در چنین شرایطی روی اعتصاب ِ کارگران و کارمندانی که از حضور نیافتن در تظاهرات دولتی وحشت دارند چقدر می‌توان حساب باز کرد؟

از همه نمی‌توان توقع هزینه دادن داشت ولی انسانیت حکم می‌کند تا آدم حداقل در کنار ظالم قرار نگیرد. شاید داشتن یک هدف ملی و مشخص ما را در رسیدن به  آن نقطه  یاری کند. واقعیت این است که حاکمیت تنها مقصر کش آمدن وضعیت فعلی و  سنگین شدن هزینه های داده شده نیست. در این رابطه  در پست بعدی بیشتر توضیح خواهم داد.