۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

من، رضا پهلوی، یک لیبرال دموکراتم


سابقه سیاسی؟!
طبعاً از اولین و چه بسا مهمترین فعالیت سیاسی آقای پهلوی می توان به دخول موفقیت آمیز، شکوهمندانه و شاهزاده وار به دنیای فانی نام برد. همچنین در کارنامه درخشان و پرافتخار ایشان، 30 و اندی پیام تبریک سال نو نیز به چشم می خورد که با روحیه ای دلیرانه و جسمی خستگی ناپذیر به رشته تحریر درآمده اند.

هدف سیاسی؟!
احتمالاً دموکراسی سکولار و با اجازه بزرگترها و صد البته ملت شریف ایران، همراه با افزودنی مجاز سلطنت مشروطه و انژکسیون اسانس خاندان پهلوی به داخل قانون اساسی.
-----------------------
99 درصد کسانی که نام رضا پهلوی را شنیده اند یا چهره اش را دیده اند، درباره ی او چیزی فراتر از این نمی دانند. چرا رضا پهلوی می خواهد شاه شود؟! برای حل اختلافات سیاسی؟! یا حفظ و احیای سنت حسنه تاریخی سلطنت؟! یا دعوت مردم به تماشای تاجگذاری و لذت بردن از یک مراسم عروسی باشکوه؟!

رضا پهلوی ظرف 30 سال گذشته کدامیک از اختلافات سیاسی مابین گروه های مختلف اپوزیسیون را حل کرده است؟! او ظرفیت میانجیگری اش را کی و در کجا به اثبات رسانده؟! در صورت فوت نابهنگام ایشان آیا مردم بایستی از دختر 12 ساله او پیروی کنند یا اجازه خواهند داشت که سلطنت را به کل به فراموشی بسپارند؟!

رضا پهلوی چه اختیاراتی از قانون اساسی می خواهد؟! حق منحل کردن مجلس را طلب میکند یا بدنبال برکنار کردن نخست وزیر در شرایطی خاص است؟! و یا صرفاً به مقامی تشریفاتی می اندیشد؟! به پشتوانه کدام توانایی و شایستگی جناب پهلوی، بایستی حقوق اضافه ای به ایشان اعطا کرد؟! چرا مردم بایستی هزینه سنگین انقلاب را بدهند تا ایشان به مقام سلطنت برسند و با بلیط اکونومی به آغوش وطن بازگردند؟

تکلیف اقوام ایرانی در مدل حکومتی مدنظر ایشان چیست؟! در تعریف ایشان از فدرالیسم درآمد حاصله از منابع طبیعی چگونه تقسیم و خرج می شوند؟! نفت خوزستان را بطور صریح و مشخص چه کسی خواهد خورد؟! و اگر قرار بر این باشد که این درآمد عظیم، این بقولی چسب ایران زمین، از استان های دیگر دریغ شود، در فقدان نانی که بایستی داخل شکم ِ استان های کاسه بدست برهوت فلات ایران ریخت، تکلیف مرزهای سیاسی مملکت چه خواهد شد؟!
-----------------------
رضا پهلوی همچون باقی سیاستمداران ایرانی هیچ برنامه ی خاصی ندارد. او بجای برنامه، تنها یکسری شعار نخ نما شده و کلی از بر کرده است که در مناسبت های گوناگون به خورد مخاطب می دهد و تکرارشان میکند. نه کلامش هیجانی بر می انگیزاند و نه سابقه سیاسی اش احترامی. دار و ندار او از دنیا به جز اموال خارج کرده از ایران، فقط و فقط یک چیز است: پسر محمدرضا شاه فقید بودن. بگو جاوید شاه و خداوند اموات همه ما را بیامرزد!

سیاستمدار ایرانی از جامعه ای نقاد و پرسشگر گریزان است و تنها در تاریکی است که جلوه میکند. نور و شفافیت، ابهت و عظمت پوشالی اش را فرو می ریزد. سیاستمدار ایرانی رمز موفقیت اش را در داشتن برنامه ای مبهم می بیند و شعار مردمی و انتخاباتی اش این است: 
بیایید از سوپرایز و غافلگیر شدن استقبال کنیم!
-----------------------
گرچه رضا پهلوی شانس چندانی برای به رسیدن به تاج  و تخت ندارد، همانگونه که موسوی و کروبی به تاریخ پیوستند، اما پس از 100 سال سابقه سیاست ورزی مدرن در این سرزمین، گویی هنوز هم می توان آرمان های امام راحل را خواستار شد و همچنان یک آزادیخواه بود. می توان بدنبال احیای سلطنت شاه فقید بود و خود را یک لیبرال اصیل دانست. در اینجا فاکتور تعیین کننده تنها قدرت تخیل شما در نادیده گرفتن و چه بسا وارونه کردن واقعیت است.

میگویند قومی در گوشه ای از خاورمیانه و در حدود 30 سال پیش، اثبات کردند که می توان برخلاف تمام شواهد علمی، طبیعی، عینی و منطقی، عکس پیرمردی مهربان را در ماه دید و از چهره نورانی اش لذت برد و عمیقاً الهام گرفت. متاسفانه از سرنوشت این قوم اطلاع چندانی در دسترس نیست!