پردهی بزرگ همراه با تشویق تماشاچیان به کنار میرود. رهبر ارکستر باتون (Baton) را درآورده و حضار سکوت میکنند. ویولن نوازان به جای ویلن سل جوانانی را به همراه آوردهاند. رهبر دستانش را بالا برده و فرمان را صادر میکند. ویولنیستها آرشه را گرفته و بر روی گردن جوانان میکشنند. خون فواره میزند، گلوها دریده میشوند و صدایی از گلو دریدگان در نمیآید. حضار ِ وحشت ِ زده فریاد میزنند تا آرشه ها به حنجرهها میرسند. تارهای صوتی که به آرشه برخورد میکند، صدای سحرانگیزی سالن را فرا میگیرد. کلیدهای شکستهی پیانو، انگشتان پیانیست را پاره پاره کرده است. با هر ضربه خون بیشتری فواره میزند. نوازندگان دیوانهوار مینوازند. ترکیب بدیع خون و موسیقی عدهای را به وجد آورده. از جای برخاسته و کف میزنند. سمفونی دروغ و ریا و حماقت در حال نواخته شدن است.
اشتراک در:
پستها (Atom)