۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

آبرو و هویت بر باد رفته ملی


10 دقیقه مانده به شروع آزمایشگاه، بچه ها دور هم و کنار یک کامپیوتر جمع شده ایم.

-فلانی تو اهل کجا هستی؟!

آیم فِرام ایران. این جمله را از همان ترم اول زبان به تو یاد میدهند و آنقدر تکرارش کرده ای که بدون لکنت زبان جواب میدهی. بسیار آرام، بسیار ریلکس، بسیار فوری و برق آسا!

رفیق اندونزیایی ام می گوید ایران کشور بسیار بزرگی است. هیجان زده می شوم و میپرم وسط حرفش و آموخته های کلاس جغرافیای سوم راهنمایی را میریزم روی دایره! ایران کشوری است به مساحت یک میلیون و ششصد چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع!

-وَووای!!

درود به روح اموات معلم جغرافیای دوران راهنمایی مان که من را در میدان دیگری سربلند کرد. درود به شرف او که با وطن پرستی خاصش اصرار داشت یک ایرانی باید مساحت کشورش را کامل بداند! ایرانی باید تا آخرین متر مربع وطن را دقیق از حفظ باشد و گرنه نمره کامل را نخواهد گرفت!

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

سرانجام پر کردم پیاله را!



مامان می خوام امشب بساط عرق خوری را بندازم...

ای بابا! داد و بیداد نکن عزیز من! شوخی کردم:دی

به گمانم خودش هم میدانست که همچو گذشته دارم شوخی میکنم. گل پسرش را خوب می شناسد و میداند که اهل این حرف ها نیست...اما، اما مادرجان خبر نداشت که عزیز دردانه‌اش امشب سودای دیگری در سر دارد...نمی دانست که ایندفعه برخلاف دفعات پیشین، قضیه جدی است.

نمیدانست که پسرش با چه حسرتی از جلوی شیشه های رنگ و وارنگ مشروب عبور میکند!...با چه تعجبی دخترکان خوش و خرم ِفریاد کش ِ تلوتلو خوران در خیابان اصلی شهر را تماشا میکند...خیابان عاشقان...بورس ِ بار و عرق خوری شهر!... نمیداند که من چقدر کنجکاو هستم تا کشف کنم اینهمه شعر و شعار و داستان درباره شراب شوخی و خالی بندی است یا مِی ناب جداً آدم را تا آسمان هفتم می برد؟!

می گویند شراب عقل را زایل، معده را سوراخ و چشم را کور میکند...پس در را محکم می بندم و سه قفله میکنم تا عربده کشان سر به خیابان نگذارم!...دوقرص نان درسته می خورم تا معده ام را تا حد امکان پر کرده باشم...سیستم صوتی تلفن را فعال میکنم تا تنها با حرف زدن شماره بیمارستان را بگیرم!...بطری را از ترس بیرون ریختن کف و آب، داخل دستشویی باز میکنم. تا آشپزخانه راه زیادی در پیش است و من طاقت صبر کردن ندارم.

شراب شناس نیستم...فی الواقع از شدت گیج شدن در میان اسم های گوناگون، تصمیم گرفتم به دلم رجوع کنم. آن مِی ای را انتخاب کنم که به صلاح ملت و مملکت هست...پس رفتم سراغ شراب شیراز....کفی از شراب بیرون نمی ریزد! احتمالاً مدلش با آنچه که در فیلم ها دیده ام فرق دارد یا شاید هم اصلاً شراب کف نمی کند و آنها بیرون پاشیدن ها مال آبجو بوده؟!...الله و عرق خوران عالم اعلم!