۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

خود گورباچف بینی یک سرباز صفر

کلینتون دو خبرنگار آمریکایی زندانی در کره‌ی شمالی را آزاد کرد.(آگوست ۲۰۰۹)

مصطفی تاجزاده اخیراً یادداشتی در سایت جرس منتشر کرده‌اند که به مسایل گوناگونی می‌پردازد.  ایشان در انتهای یادداشت مفصلشان می‌نویسند:

تجربیات تاریخی به ما میآموزد که برای گذار به دموکراسی و استمرار آن بهتر است گفتمان و ادبیات ما بیشتر اثباتی باشد تا سلبی. این امر هم بهداشتیتر و هم مؤثرتر است و هم فرهنگ عمومی و سیاسی را پالایش میکند.

نقد مقدمه‌ی اصلاح است و در واقع گذار به دموکراسی فرآیندی هم سلبی و هم ایجابی است. اگر نقدی بر شرایط فعلی نداشته باشیم یا به عبارت دیگر در اوضاع امروز مشکلی نبینیم،  نیازی به تغییر نیز احساس نخواهیم کرد. جالب اینجاست که ۹۰ درصد مقاله‌ی خود جناب تاج زاده در رد دولت احمدی‌نژاد و جریان حاکم نوشته شده.

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

ایستاده بر آرمان! (قسمت اول)

روی نگار در نظرم جلوه می‌کند - از دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زنم
بر سر نیزه می‌شود تکیه کرد، اما بر روی آن نمی‌توان نشست. ژرژ کلمانسو
در «صندلی بازی» ایستادگی و مناعت طبع بازنده را نمی‌ستایند. آیا آنان که امروز ایستاده به نظر می‌رسند، امکان یا جایی برای نشستن دارند؟

یک شوخی متداول در کارتون‌ها، ترسیم چهره‌ی بهت‌زده‌ی کاراکتری است که پس از طی چند قدم در هوا، به ناگاه متوجه خالی شدن زیر پایش شده و سقوط می‌کند. در نسخه‌ی جدیدتر این شوخی می‌توان خطبه‌هایی در باب از جان گذشتگی و ایثار گنجاند که سقوط کننده رو به دوربین بر زبان می‌آورد. شرط لازم ِ خندیدن به این شوخی تازه این است که کارگردان زبل سکانس‌های حضور قهرمان بر روی زمین سفت را سانسور نکند و با انتخاب گزینشی صحنه‌ی سقوط، مخاطب را با آه‌وناله‌ها و شعارهای قهرمان ِ کاریکاتورگونه تنها نگذارد.

خطابه‌های پرشور در باب آزادی قلم و انتخابات با گروه خونی دیکتاتورهای برکنار شده همخوانی ندارد. متقلبینی که خود با «رانت رد صلاحیت» وارد رقابت شده‌اند از تکخوری رفقا و  نامردی همکاران سابق گله‌مندند. گرچه این شِکوه و گلایه‌ها را در زَروَرَق انتخابات آزاد و آزادی بیان پیچیده‌ا‌ند، اما واقعیت دموکراسی و حقوق بشر بسیار بزرگتر از آن است که در چارچوب قوانین بازی‌های درون گروهی جای بگیرد. انتخابات آزاد و انتخابات درون گروهی دو موضوع بکل متفاوت هستند. برای معترضین به اصل بازی، نتیجه‌ی بازی نمی‌تواند اهمیت چندانی داشته باشد.


شیفتگان خدمت به هم می‌پیچند
از میان هشدارهای گوناگونی که اصلاح‌طلبان درباره‌ی به قدرت رسیدن مجدد احمدی‌نژاد می‌دادند، جالب‌ترین آنها سخن کلانتری وزیر اسبق خاتمی و حامی موسوی بود که پیش از انتخابات گفت: "اگر احمدی‌نژاد پیروز شود باید چادر به سر از ایران فرار کنیم." استراتژی اصلاح‌طلبان برای پیروزی در انتخابات که بجای پرداختن به برنامه‌ها، بیش‌تر بر حمله به احمدی‌نژاد استوار شده بود، شکاف‌ها را افزایش داد. حمله‌ی تمام عیار به دولت و نادیده گرفتن مسئولیت ساختار و راس هرم نظام، آنهم از سوی کسانی که نقشی فراتر از تدارکات چی برای رئیس دولت قائل نبودند، هرگز منصفانه و مبتنی بر واقعیت نبود.

اوج این برخوردها در مناظره‌ی مابین موسوی و احمدی‌نژاد رخ داد. بقول عباس عبدی "جريان اختلاف در سطوح بالا از اتاق‌هاي در بسته به عرصه افكار عمومي كشيده شد". اما جریان اختلاف در سطوح پایین اندکی زودتر آغاز شده بود. ستادهای موسوی به کف خیابان آمده بودند و قدرت نمایی می‌کردند. خامنه‌ای  در سالگرد ۱۵ خرداد به اصلاح‌طلبان در رابطه با نمایش‌های خیابانی اخطار داد که "مبادا این مسئله به مجادله و درگیری و اغتشاش بیانجامد که اگر کسی اصرار به این مسئله داشته باشد حتماً یا خائن است یا بسیار غافل." نشریه‌ی صبح صادق ۱۸ام خرداد احمدی‌نژاد را پیشاپیش برنده‌ی انتخابات معرفی کرد و از قول دفتر سیاسی سپاه نوشت: "سپاه پاسداران هر حرکتی برای انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهد کرد."  رفسنجانی ۱۹ام خرداد،‌ ناامید از برخورد خامنه‌ای با احمدی‌نژاد و یا شاید نگران از نتیجه‌ی انتخابات بنوعی خامنه‌ای را تهدید کرد و نوشت: