۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

اکثریت خاموش

اکثریت خاموش، اکثریت بزرگ و نامعلومی از مردم یک کشور یا گروه هستند که عقایدشان را بصورت عمومی بیان نمی‌کنند. این اصطلاح بوسیله‌ی رئیس جمهور آمریکا ریچارد نیکسون، در سخنرانی‌اش به تاریخ 3ام نوامبر 1969 مشهور شد.(اگرچه اولین بار او این اصطلاح را بکار نبرده بود) این اصطلاح به آمریکاییانی اطلاق می‌شد که در آن زمان به تظاهرات عظیم ضد جنگ ویتنام و جنبش اجتماعی ضد فرهنگ[1] (counterculture) نپیوسته بودند و بطور مشتاقانه در بحث‌های عمومی یا رسانه‌ها حضور نمی‌یافتند. نیکسون به همراه خیلی از افراد دیگر این گروه را کسانی میدید که تحت الشعاع یک اقلیت پر سر و صدا قرار گرفته‌اند.

این اکثریت عمدتاً به نسل قدیمی آمریکاییان ( کهنه سربازان جنگ جهانی دوم در تمام قسمت‌های آمریکا) اطلاق می‌شد اما بسیاری از جوانان ساکن مرکز، شمال مرکزی (Midwest)، غرب و جنوب آمریکا نیز در این دسته قرار می‌گرفتند. جوانانی که اکثرشان سرانجام در ویتنام خدمت کردند. اکثریت خاموش بیشتر از قشر کارگر بودند و ظاهراً به جز رای دادن، توان یا زمان کافی برای دیگر فعالیتهای سیاسی نداشتند. در بعضی مواقع آنها از سیاست‌های محافظه کارانه‌ی بسیاری از سیاستمداران حمایت کردند. بخش دیگر اکثریت خاموش از لحاظ سیاسی محافظه کار نبودند اما از بی‌احترامی‌هایی که به «ارزش‌های آمریکایی» می‌شد، منزجر شده بودند.

از زمانی که نیکسون این عبارت را بکار برد، تم اکثریت خاموش در میان روزنامه‌ نگاران یک موضوع مورد اختلاف شده بود. بعضی ها گمان می‌کردند نیکسون آنرا بعنوان بخشی از «استراتژی جنوبی» [2] بکار برده است، برخی ادعا می‌کردند که این روش نیکسون بابت بها ندادن به تظاهرات برگزار شده در سراسر کشور بوده و نیکسون تلاش می‌کرده تا آمریکاییان به تظاهرات توجه نکنند. دلیل منطقی‌آن هرچه که باشد، نیکسون در سال 1972 یک پیروزی قاطع بدست آورد و در 49 ایالت از 50 ایالت آمریکا پیروز شد.[3] این پیروزی "اکثریت خاموش" او را محقق کرد.

پس از نیکسون بسیاری از محافظه کاران متوجه اکثریت خاموش شدند. بعنوان نیرویی که هنوز از سوی رسانه‌ها نادیده گرفته می‌شدند. کسانی که از دید محافظه‌کاران عموماً بر روی فعالیت‌های شورانگیز هر دو حزب تمرکز می‌کردند تا آمار بینندگان رسانه‌هایشان را بالا ببرند. اکثریت خاموش همچنین برای توصیف تعدادی از پیروزی‌های جمهوری خواهان در زمانی بکار می‌رود که از سوی رسانه‌ها، شانسی برای سیاستمداران محافظه کار قائل نمی‌شدند. موارد دیگر استفاده از اکثریت خاموش شامل موارد زیر هستند:
  1. محبوبیت فوق‌العاده زیاد رونالد ریگان در زمان ریاست جمهوری‌اش و پس از آن
  2. انقلاب جمهوری خواهان در انتخابات 1994
  3. پیروزی رودی جولیانی و مایکل بلومبرگ، هر دو از حزب جمهوری خواه، در رقابت برای شهرداری شهر نیویورک در دهه‌ی 90 و 2000
منبع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Silent_majority

Richard Nixon 1969 Great Silent Majority





مفهوم ضد فرهنگ(Counter Culture) در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و نخستین بار در ایالات متحده امریکا و در محافل جوان و روشنفکر و اغلب معترض این کشور ظاهر شد و سپس در دوران جنگ کره و جنگ ویتنام به اوج خود رسید و نقطه تراکم آن را باید در دهه 1970 دانست.
ادامه‌ی مطلب در لینک اصلی:
http://anthropology.ir/node/725

در دیپلماسی آمریکایی، به روش جمهوری خواهان برای کسب پیروزی در ایالت‌های جنوبی «استراتژی جنوبی» می‌گویند. این استراتژی در اواخر دهه های 20 و اوایل قرن 21ام بوسیله‌ی بهره‌برداری کردن از نژادپرستی در میان رای دهندگان سفید بکار برده می‌شد. برخی از تحلیلگران گمان می‌کنند انتخاب باراک اوباما در سال 2008 بعنوان رئیس جمهور، نشانه‌ی کاسته شدن از اهمیت این استراتژی است.
اطلاعات بیشتر:
http://en.wikipedia.org/wiki/Southern_strategy

[3]

Election results by county.
قرمز: ریچارد نیکسون
آبی:جرج مک گاورن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر