اصلاحطلبان بدنبال این بودند تا با تکرار راهپیمایی عاشورا-تاسوعای ۵۷، گامی بلند بسوی پیروزی بردارند اما حکومت (سپاه) برای دومین بار (بار اول پس از انتخابات) زمین و قاعدهی بازی را عوض کرد. سرکوب خشن و گستردهی معترضین در ۶ام دیماه گرچه امر تازهای نبود اما تکرارش در روز عاشورا برای شیعیان غیرمنتظره بود. حکومت از یک طرف با تغییر حالت راهپیمایی به شورش شهری آنرا رادیکال، خشن، ضد نظام و اسلام نشان داد و از طرف دیگر با واکنشهای شدید و امنیتی کردن وضعیت شهر تهران، جناح چپ نظام را وادار به عقب نشینی کرد. هرچند کیفیت شعارهای داده شده تفاوت چندانی با تجمعات قبلی نداشت اما نظام بار دیگر ثابت کرد که نیاز به اصلاحات را درک نکرده و تنها صدای ناقوس انقلاب را میشنود.
علی لاریجانی[1]، وزارت اطلاعات، قوهی قضاییه و چهرههای میانه روی اصولگرا هر کدام بنوعی از سران اصلاح طلب خواستند تا به آغوش نظام برگردند و در این بین علی مطهری پیشنهادی را ارائه کرد که با استقبال عباس عبدی(مشاور مهدی کروبی)[2] روبرو شد:
معترضين با پذيرفتن امر واقع و فارغ از اينكه در گذشته به مسأله چگونه نگاه ميكردهاند، مطالبات انتخاباتي خود را كنار بگذارند، و اين پرونده مختومه شود، در دعاوي حقوقي و کیفری هم اين شیوه وجود دارد، ممكن است شما خود را از كسي طلبكار بدانيد و از او شکایت کنید، اما [...] هزینه پیگیری را بیشتر از منافع آن بدانید.[...]بنابراين و به طور خلاصه ميتوان نكات مطرح شده از سوي آقاي مطهري را مبناي يك تحول قرار داد؛ با اين اصلاح كه معترضين وضعيت حقوقي جديد را بپذيرند و ادعاهاي قبلي خود را پس بگيرند.
راهحلهای ارائه شده در آخرین بیانیهی موسوی همان طرح اصلاح شدهی مطهری از سوی عبدی است. آزاد شدن زندانیان سیاسی، رفع توقیف روزنامهها، باز شدن فضای سیاسی (طبعاً تنها برای چهرههای خودی) گرچه برای کسانی که قصد فعالیت در چارچوب این نظام را دارند هدفهای معقول و مناسبی هستند اما پرسش اینجاست که تکلیف آندسته از مخالفانی که با انگیزهی انقلاب و تغییر رژیم همراه این جنبش شده بودند چه میشود؟ نه در مطلب عبدی و نه در بیانیهی موسوی به حق و حقوق قربانیان دیروز و احتمالی فردا اشارهای نمیشود درحالیکه حتی جناح میانهروی اصولگرا نیز خواهان شدیدترین برخوردها با معترضین است.
موسوی در راهحل شمارهی ۱ خود از خواست ابطال انتخابات کوتاه میآید و تنها خواستار تغییر نحوهی تعامل قوای دیگر با قوهی مجریه میشود. در راهحل دوم با مثالی که از مجالس اولیهی انقلاب میزند بنوعی خواستار لغو نظارت استصوابی میشود. خواستی که حتی در صورت تحقق آن، مانع مشارکت بسیاری از چهرههای برجستهی سیاسی مغضوب حاکمیت خواهد بود. در راهحلهای بعدی نیز بدون آنکه حرفی از اصلاح قانون اساسی بزند بخشی از خواستههای قبلی خود را تکرار میکند و در آخر اعلام مینماید که نیازی به اجرای تمام این موارد یا حتی مذاکره دربارهی آنها نیست. سیاستمداری که چنین موضع منفعلانه و پدرانهای می گیرد نشان میدهد که برای عملی کردن خواستههایش ارادهای ندارد.
۶ ماه پیش و پس از انتشار بیانیهی شمارهی ۸ موسوی[4] که در آن بین خودی و غیرخودی تفاوت قائل شده بودند در بالاترین نوشتم:
اصلاحطلبان هم در تاکتیک و هم در استراتژی بیلیاقت بودنشان را دوباره اثبات کردند. وحشت آقایان اصلاحطلب داخل و خارج نشین از وقایع روز عاشورا بیانگر خوشخیالی بیحد و حصر آنان و بلاهتشان در پیش بینی سناریوی کنار زدن سپاه میباشد. آیا قرار بر این بوده تا سپاه با گل و شیرینی به عقد ملت دربیاید؟ موسوی نه در اندیشهی حذف ولایت فقیه و گسترش مرزهای جغرافیایی و ابعاد جنبش است و نه بدنبال چانهزنی در بالا و رایزنی با خامنهایست تا هزینههای اعتراض و رسیدن به هدف را کاهش دهد. موسوی از تعیین هدفی مشخص با هزینهای متناسب ناتوان است.
موسوی در راهحل شمارهی ۱ خود از خواست ابطال انتخابات کوتاه میآید و تنها خواستار تغییر نحوهی تعامل قوای دیگر با قوهی مجریه میشود. در راهحل دوم با مثالی که از مجالس اولیهی انقلاب میزند بنوعی خواستار لغو نظارت استصوابی میشود. خواستی که حتی در صورت تحقق آن، مانع مشارکت بسیاری از چهرههای برجستهی سیاسی مغضوب حاکمیت خواهد بود. در راهحلهای بعدی نیز بدون آنکه حرفی از اصلاح قانون اساسی بزند بخشی از خواستههای قبلی خود را تکرار میکند و در آخر اعلام مینماید که نیازی به اجرای تمام این موارد یا حتی مذاکره دربارهی آنها نیست. سیاستمداری که چنین موضع منفعلانه و پدرانهای می گیرد نشان میدهد که برای عملی کردن خواستههایش ارادهای ندارد.
۶ ماه پیش و پس از انتشار بیانیهی شمارهی ۸ موسوی[4] که در آن بین خودی و غیرخودی تفاوت قائل شده بودند در بالاترین نوشتم:
نه انقلابی در کار است و نه انتخابات باطل میشود. فردای مصالحه کردن موسوی یا ختم به خیر شدن غائله همین جماعت چپ و راست لینک خواهند داد که موسوی به جنبش خیانت کرد معنای فعالیت در چهارچوب نظام مشخض است. بنده شخصاً مایلم که آقای موسوی با قدرت مصالحه کنند. تا بدین جا که هیچ موفقیتی کسب نکردهاند. شاید با مصالحه کردن چندتا آدم حسابی مثل زیدآبادی را نجات دادند!بنده با کنار کشیدن اصلاحطلبان مشکلی ندارم، مشکل من با راهحلهایی است که برای رسیدن به یک هدف کم اهمیت سنگینترین هزینهها را طلب میکنند. کسانی که خود را پیرو امام و مدافع اصل ولایت فقیه میداند و ۲۴ سال در راس این نظام قرار داشتهاند، با چه توجیه عقلانی از راه خیابان در پی اصلاحات ظاهری هستند؟ جماعتی که مدعی است اکثریت شورای خبرگان را در اختیار دارد، اکثریت سپاه و ارتش از آنها پشتیبانی میکند و حتی بقول زاکانی از حمایت چهرهی برجستهی داخل مجلس چون لاریجانی برخوردار بودند[5]، چرا نتوانست در همان ماه اول موفقیتی بدست بیاورد؟
اصلاحطلبان هم در تاکتیک و هم در استراتژی بیلیاقت بودنشان را دوباره اثبات کردند. وحشت آقایان اصلاحطلب داخل و خارج نشین از وقایع روز عاشورا بیانگر خوشخیالی بیحد و حصر آنان و بلاهتشان در پیش بینی سناریوی کنار زدن سپاه میباشد. آیا قرار بر این بوده تا سپاه با گل و شیرینی به عقد ملت دربیاید؟ موسوی نه در اندیشهی حذف ولایت فقیه و گسترش مرزهای جغرافیایی و ابعاد جنبش است و نه بدنبال چانهزنی در بالا و رایزنی با خامنهایست تا هزینههای اعتراض و رسیدن به هدف را کاهش دهد. موسوی از تعیین هدفی مشخص با هزینهای متناسب ناتوان است.
برخی ادعا خواهند کرد که در صورت کنار کشیدن موسوی جنبش راهش را ادامه خواهد داد، آیندهی نزدیک صحت ادعای این عده را ثابت خواهد کرد اما تا رسیدن آنروز لازم است که این واقعیت مسلم را بپذیریم بدون اراده تغییری هم در کار نخواهد بود. ۳ ماه پیش به دوست دیگری گفتم:
در تحلیل هزینه و فایده، هزینهی انقلاب (کشته شدنها و اعتصاب ها) با فایدهی ولی فقیه تازه نمی خواند. مگر آنکه کاسب باشیم. حرکت و قدم بعدی در کار نیست زیرا ارادهای وجود ندارد. موج سوار تا ابد موج سواری خواهد کرد. این جنبش با مصالحهی بین موسوی و خامنهای یا -به پیروزی رسیدن اصلاح طلبان- خاموش خواهد شد. ادامه ندارد چون ارادهای وجود ندارد. اراده اگر بود که اینجا نبودیم.
قبول نتیجهی انتخابات گرچه حرکتی رذیلانه است اما عملی معقول است، البته نه از دید معترضین که از زاویهی مناسبات موجود در رژیم جمهوری اسلامی. عقلانیتی که تنها در چارچوب این نظام معنا پیدا میکند.
برای آن دسته که در پی حقوق حقهی خویشاند چنان منطقی پذیرفتنی نیست. نیروهای سکولار ِ جمهوری خواه باید به این نتیجه رسیده باشند که نه با توکل به ائمهی اطهار و خداوند متعال میتوان سپاه را کنار زد و نه به چهرههای میانه روی نظام میتوان امید بست. نظام جمهوری اسلامی بارها ثابت کرده که اصلاح پذیر نیست. بدون تعیین یک هدف ملی و اجماع بر سر آن، بدون برخورداری از یک رسانهی مستقل و حرفهای، بدون داشتن استراتژی و هدف مشخص، بدون همراه شدن تمامی اقشار جامعه و بدون درک این واقعیت که ایران آزاد برای همه هست و عدهای مادر زاد برای هزینه دادن زاده نمیشوند، نمیتوان به دموکراسی رسید.
پ.ن:
محسن رضایی در جدیدترین نامهاش به خامنهای نوشته:
برای آن دسته که در پی حقوق حقهی خویشاند چنان منطقی پذیرفتنی نیست. نیروهای سکولار ِ جمهوری خواه باید به این نتیجه رسیده باشند که نه با توکل به ائمهی اطهار و خداوند متعال میتوان سپاه را کنار زد و نه به چهرههای میانه روی نظام میتوان امید بست. نظام جمهوری اسلامی بارها ثابت کرده که اصلاح پذیر نیست. بدون تعیین یک هدف ملی و اجماع بر سر آن، بدون برخورداری از یک رسانهی مستقل و حرفهای، بدون داشتن استراتژی و هدف مشخص، بدون همراه شدن تمامی اقشار جامعه و بدون درک این واقعیت که ایران آزاد برای همه هست و عدهای مادر زاد برای هزینه دادن زاده نمیشوند، نمیتوان به دموکراسی رسید.
پ.ن:
محسن رضایی در جدیدترین نامهاش به خامنهای نوشته:
عقب نشيني آقاي ميرحسين موسوي از انكار دولت آقاي احمدينژاد و پيشنهاد سازنده ايشان به اينكه مجلس و قوه قضاييه به وظايف قانوني خود در قبال پاسخگو كردن دولت عمل كنند، هر چند دير هنگام بود ولي ميتواند سر آغاز يك حركت وحدت بخش در جبهه معترضين با ديگران باشد.
آیا جناح میانهروی اصولگرایان موفق خواهد شد تا خامنهای را به مصالحه با موسوی راضی کنند؟
لاریجانی:ما حساب جریانهای سیاسی داخل انقلاب، نظیر جریانهای موسوم به چپ در نظام را از چنین افراد ضد انقلاب جدا میدانیم؛ چه آنان عموما حسن سابقه در دیانت و تعلق خاطر به انقلاب و آرمانهای امام(ره) داشتهاند.
دو اصلاح جزيي در پيشنهاد آقاي علي مطهري
راه حل های پنجگانه میرحسین موسوی برای خروج از بحران
هشدار موسوی به اپوزیسیون: جنبش را ملاخور نکنید
مرحوم مصدق با یک تظاهرات نخست وزیری را از چنگ سیاستمدار کارکشتهای چون قوام در آورد. قیاس معالفارقی است اما انتظار بیهودهای نیست که از موسوی توقع داشته باشیم بعد از تظاهرات عظیم روز دوشنبه امتیاز های قابل توجهی از حریف بگیرد و حداقل تعدادی از زندانیان را آزاد کند. موسوی ثابت کرد که قدرت چانه زنیاش به اندازه قدرت مناظرهاش است.
[...] عقل سالم ترک زمین را به سرکوب خشن ترجیح میدهد. ذخیره کردن پتانسیل موجود برای آیندهای نزدیک عاقلانه تر از به کشتن دادن افراد شجاعی است که برای جمع شدن هر جمعیت عظیمی لازم هستند. هواداران مبارزات مسالمت آمیز در درجهی اول بایستی سلامت مردم را حفظ کنند. تا زمانیکه تمام شهر را بادکنک پر نکرده نبایستی مردم را به خیابانها کشاند. جان برکفان بدون شک از بادکنک باد کردن[یکی از آکسیونهای سازگارا] وحشتی ندارند.
http://darieh.blogspot.com/2009/06/blog-post_25.htmlمرحوم مصدق با یک تظاهرات نخست وزیری را از چنگ سیاستمدار کارکشتهای چون قوام در آورد. قیاس معالفارقی است اما انتظار بیهودهای نیست که از موسوی توقع داشته باشیم بعد از تظاهرات عظیم روز دوشنبه امتیاز های قابل توجهی از حریف بگیرد و حداقل تعدادی از زندانیان را آزاد کند. موسوی ثابت کرد که قدرت چانه زنیاش به اندازه قدرت مناظرهاش است.
[...] عقل سالم ترک زمین را به سرکوب خشن ترجیح میدهد. ذخیره کردن پتانسیل موجود برای آیندهای نزدیک عاقلانه تر از به کشتن دادن افراد شجاعی است که برای جمع شدن هر جمعیت عظیمی لازم هستند. هواداران مبارزات مسالمت آمیز در درجهی اول بایستی سلامت مردم را حفظ کنند. تا زمانیکه تمام شهر را بادکنک پر نکرده نبایستی مردم را به خیابانها کشاند. جان برکفان بدون شک از بادکنک باد کردن[یکی از آکسیونهای سازگارا] وحشتی ندارند.
[5]
اظهارات زاکانی بیانگر تمایل جناح میانهروی اصولگرا(به رهبری لاریجانی) به ریاست جمهوری موسوی و ختم قائله است:
از ساعت 11 شب روز انتخابات پيامهاي تبريك براي موسوي صادر شد[...] در روزهاي بعد از انتخابات ميخواستند احكام اعضاي كميته 6 نفره مجلس را بنويسند، ابتدا اين حكم با تبريك انتخابات رياست جمهوري شروع ميشد ولي بعدا بنده ديدم كه اين تبريك را حذف كردند در همان زمان به كاتوزيان گفتم كه چرا اين كار را كردهايد؟ كه وي گفت من اين كار را نكردهام. يكي از نزديكان آقاي لاريجاني تبريك را خط زده است.[باهنر؟] بنده به آن فرد نيز تذكر داده و سوال پرسيدم كه چرا چنين كاري كردهاي كه او در پاسخ به من گفت كه در انتخابات تقلب شده است. البته جالب توجه است كه اين افراد در همانروزي كه حاميان موسوي به راهپيمايي در ميدان انقلاب تا ميدان آزادي آمده بودند در مجلس خوشحالي ميكردند.
[...] بعد از روز قدس،هاشمي رفسنجاني در جايي اعلام كرده بود كه جمعيت افراد در روز قدس [...] نصف جمعيت حاضر را حاميان موسوي تشكيل داده بودند [...] بعدها مشخص شد كه اين نكته را لاريجاني به هاشمي رفسنجاني انتقال داده است.
[...]در آن ديدار مقام معظم رهبري در خصوص اين مسئله از لاريجاني سوال پرسيد كه لاريجاني آن را رد كرد، حضرت آقا نيز به وي گفت كه هاشمي گفته كه لاريجاني اين مسئله را به من منتقل كرده است كه لاريجاني هم در ادامه به توجيه اين مسئله پرداخت كه اين نشان ميدهد شرايط فتنه بسيار سخت بوده و بسياري را با خود درگير ميكند.
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8808300296
بسیار عالی.
پاسخحذفزیر مطلب آخر آقای جامی کامنتی گذاشتهام که به روشنتر شدم منظور بنده کمک میکند:
پاسخحذفhttp://sibestaan.malakutonline.org/archives/2010/01/post_785.shtml
ـــــــــ
۱)ضمن ذکر این مقدمه که بنده به هیچ عنوان مخالف مصالحهی جناح اصلاحطلب با حاکمیت نیستم توجه شما را به پاراگراف آخر بیانیهی موسوی جلب میکنم که در آن به صراحت میگویند که نه تنها هیچ عجلهای برای آغاز همزمان تمام بندها ندارند بلکه نیازی به مذاکره هم نمیبینند. (عملاً خودشان را کنار میکشند)
موسوی به صراحت ذکر میکند که از قانون اساسی عقب نشینی نکرده(به اعتقاد شما، موارد ذکر شده در راهحل های جناب موسوی، همان ادبیات دوران اصلاحات را نیست که آقایان هر وقت از دموکراسی حرف میزنند در باطن و ظاهر مرادشان دموکراسی دینی بود؟) اما در عمل از خواست ابطال انتخابات عقب نشسته است. معنای بند ۱ چیزی نیست جز پذیرش واقعیت دولت احمدینژاد. خواست پاسخگو شدن دولت احمدینژاد خواست بیخاصیتی است که از وزن سیاسی هم برخوردار نیست.
۲)این بیانیه پس از مطلب دیشب آقای عبدی و افزایش فشارها منتشر شده که آنرا معنادار میکند.
3)فرض کنیم موسوی عقب نشینی نکرده و احتمالاً حاکمیت هم به آن میزان از عقلانیت و شعور نرسیده تا بخشی از راهحلهای موسوی را بپذیرد، تکلیف کسانی که گیر جلادان افتادهاند و در انتظار احکام شدید هستند چه میشود؟
بالاخره یا آقای موسوی میخواهد در همین نظام فعالیت کند که لازمه اش مذاکره و چانهزنی در بالاست که بدون تحرک در ردههای بالای نظام و با هیچ گرفتن خامنهای نمیتوان به نتیجهی فوق رسید.
یا ایشان قصد براندازی یا ساختار شکنی دارند که باید گفت این راهش نیست. جنبش را محدود کردن و به خواست اقلیتهای قومی و مخالفان نظام، طرفداران سکولاریسم یا حداقل رفراندوم توجه نکردن نمی تواند به آن عمق لازم را بدهد.
ایشان برای جلوگیری از اعدامها و خشونت ها چه تدابیری اندیشیدهاند؟ آیا بدنبال اعتصابات هستند؟ آیا میخواهند فشار بینالمللی را زیاد کنند؟ آقا قصد دیدار با مراجع و جمع کردن فتوا دارند؟ آیا میخواهند جایی تحصن کنند؟
۷ماه گذشته و ما تنها هزینه دادهایم بدون آنکه جناب موسوی هدف و استراتژی ارزشمند و مشخصی را تعیین کنند. سالها میتوان حرف از راه سبز امید زد ولی تا کی میتوان چشمان خود را بر خونهای ریخته شد بست؟
ممنون از این نوشته تون
پاسخحذفمن نگران اثر این بیانیه روی سبزها هستم. در این چند ماه اینقدر خودفریبی پیشه کرده بودن و درباره موسوی و کروبی تخیل، که میترسم نتونن این ضربه رو قبول کن
درود جناب نیافر
پاسخحذفمن چندان نگران روحیهی سبزها نیستم چرا که به خودفریبی و وارونه دیدن حقیقت بسیار عادت کردهاند.
بنظر من مصالحهی موسوی(در صورت موفقیت جناح میانه روی اصولگرایان) هم برای عدهای از روزنامهنگاران شریف مثل زیدآبادی مناسب خواهد بود هم جنبش را از دست اصلاحطلبان در خواهد آورد. در صورت تحقق چنین سناریویی شاید در کوتاه مدت کمی گیجی و انفعال در جامعه مشاهده کنیم ولی در بلند مدت جامعه مسیر خودش را پیدا خواهد کرد.
در حال حاضر من بیشتر نگران عدهای هستم که حکومت میخواهد برای زهر چشم گرفتن، برخورد شدیدی باهاشون بکنه.
ممنون از لطفتان
سربلند و پیروز باشید.
بله. بند پنجم طرح علی مطرحی هم مشخصا برخورد شدید با متهمان روز عاشورا را وعده میداد و جالب اینکه عباس عبدی هم هیچ مشکلی با این بند پنجم نداشت
پاسخحذفنمیدانم موسوی و کروبی با اعدامها چطور برخورد خواهند کرد، اما اگر واکنش جدی نشان ندهند، حیثیتشان پیش سبزها شدیداً ضربه خواهد خورد
جناب داریه، شما صرفاً با این حدس که بیانیهء موسوی متأثر از پیشنهاد مطهری یا عبدی بوده، تمام تفاوتهای فاحش بین پنج بند بیانیهء موسوی و نکات مطرح در ابتدای بیانیه و پیشنهادهای بسیار نازلتر عبدی و مطهری را نادیده میگیرید. یا لابد تمام این تفاوتها را هم به پای تلاش موسوی برای رد گم کردن (عقب نشینی تعبیر نشدن از طرف سبزها) تعبیر میکنید. چه توجیهی برای این کار دارید؟
پاسخحذف-- مهرداد
سلام آقا مهرداد
پاسخحذف۱) بدیهی است که انسانها در محیط ایزوله زندگی نمیکنند و از هم تاثیر میپذیرند، بخصوص اگر این اشخاص عضو یک جناح سیاسی تحت فشار باشند.
۲)تفاوت مابین ۵ بند مورد اشارهی شما و پیشنهادات عبدی به اندازهی تفاوت میان «توهم آزادی دوران اصلاحات» و «واقعیت بیپردهی دولت احمدی نژاد» هست.
آقای موسوی نمیتوانند هم قانون اساسی را قبول داشته باشند و هم دم از آزادی مطبوعات بزنند. اگر شدنی بود که سرانجام دموکراسی دینی خاتمی دولت احمدینژاد نمیشد.
تمام پیشنهادات ایشان زمانی معنا پیدا میکنند که نظرشان را به صراحت دربارهی قانون اساسی ابراز کنند. به اعتقاد بنده موسوی صداقت ( و در حالت خوشبینانه شجاعت) لازم را ندارد. خواستهای ایشان تنها در «هدف رفراندوم» معنا پیدا میکند.
فراموش نکنید که ما یک سری حقوق داریم که قانون فعلی آنها را به رسمیت نمیشناسد. مبارزهی سیاستمداران برای کسب صندلی قدرت نباید موجب فراموش کردن اصل قضیه که همانا حقوق ضایع شدهی ماست بشود.
پ.ن:مصاحبهی دیشب دادکان در برنامهی ۹۰ رو دیدید؟ بدون شک دادکان بهتر از علیآبادی است،بدون شک ایشان منطقیتر هستند، اما عقلانیت فوق تنها در چارچوب ج.ا. معنا پیدا میکند. دادکان با تمام برتریهایش نسبت به کفاشیان ارزش جانفشانی ندارد چون حقوق مرا تامین نمیکند. در تحلیل هزینه و فایدهی مبارزهی سیاسی برای به قدرت رسیدن اصلاحطلبان نیز چنان منطقی حاکم است.
ببخشید که سرتون رو درد آوردم.
سربلند و پیروز باشید.