استقبال هواداران فرانکو از آگوستو پینوشه در اسپانیا - ۱۹۷۵ |
رحیم مشایی در اظهار نظری قابل توجه گفته بود که احمدی نژاد تنها ۴ میلیون رای ایجابی دارد و ۲۰ میلیون باقیمانده برخلاف هواداران موسوی، منتقد نظام هستند. کروبی در مصاحبهی اخیرش با اشپیگل حرف خمینی در پاریس را تکرار میکند و میگوید:"در حکومت دينی من همه آدمها آزادند و دولت توسط مردم انتخاب میشود." سجادپور رئیس ادارهی سانسور وزارت ارشاد، در مناظرهای با رسول صدرعاملی به انتقاد از سینماگران، سانسور و وضع موجود سینمای ایران میپردازد. صدرعاملی بالاخره طاقت نمیآورد و میگوید:"مثل اینکه جای منتقد و نقد شونده عوض شده. اگر دولت مقصر نیست پس چه کسی مسئول است؟!"(نقل به مضمون)
در حاکمیت همه از وضع موجود ناراضیاند چون چیز راضی کنندهای وجود ندارد. همه منتقدند اما هیچکدام مسئول نیستند. با این وجود در فرار رو به جلوی دستهجمعی، همگی مراقباند تا از روی اصل نظام پرش نکنند. یکی از فساد گِله میکند و دیگری از نبود آزادی شاکی است اما انتقادات در سطح و ظاهر باقی میمانند چرا که اصلاح ساختار منتقدین دلسوز! را نیز گرفتار تیغ نقد میکند.
زمانی مخالفت با هاشمی در حد محاربه با خدا بود و هواداران حکومت شعار میدادند: «دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است» امروز همانها فحش به هاشمی را همچون مدال شجاعت به سینهی احمدینژاد میچسبانند و به این نمیاندیشند که کلنگ را نه تنها به یکی از استوانههای نظام که بر سر رهبری فرود میآورند که او را به سمتهای بسیاری از جمله امام جمعهی تهران منصوب کرده است. رهبری که یکی از صفاتش عادل بودن است. رهبری که در برابر آمریکا ایستاده اما به زعم خودشان توان مقابله با هاشمی را ندارد!
چشم بر جنگ قدرت بستن و باور کردن چنین مزخرفاتی نیازمند بلاهت فوقالعادهای است که بعید است هواداران احمدینژاد از آن بهرهمند باشند. در قانون آوردهاند "غيررشيد كسي است كه تصرّفات او در اموال و حقوق مالي خود عقلایی نباشد، غيررشيد را سفيه نيز مينامند." پیشفروش صندلیهای دانشگاه، ارتقا شغلی، بهرهگیری شرکت های وابسته به سپاه از فرصت طلایی تحریم، وامهای بلاعوض و... همه همه بیانگر این هستند که عقل معاش «عَدالتخواهانِ طرفدار سهمیهی ویژه» بخوبی کار میکند.
چشم بر جنگ قدرت بستن و باور کردن چنین مزخرفاتی نیازمند بلاهت فوقالعادهای است که بعید است هواداران احمدینژاد از آن بهرهمند باشند. در قانون آوردهاند "غيررشيد كسي است كه تصرّفات او در اموال و حقوق مالي خود عقلایی نباشد، غيررشيد را سفيه نيز مينامند." پیشفروش صندلیهای دانشگاه، ارتقا شغلی، بهرهگیری شرکت های وابسته به سپاه از فرصت طلایی تحریم، وامهای بلاعوض و... همه همه بیانگر این هستند که عقل معاش «عَدالتخواهانِ طرفدار سهمیهی ویژه» بخوبی کار میکند.
احمدی نژاد در مناظرهاش با موسوی از دستان آلوده به فساد رفسنجانی پرده برداری کرد ولی او فراموش کرده بود که روزی در مقام استاندار اردبیل، دقیقاً در همان روزهایی که رفسنجانی مشغول به فساد بوده، از "دست مبارک و پر برکت" رفسنجانی به نیکی یاد کرده است. نوبخت در مناظرهاش با خوشچهره به آرای پایین احمدی نژاد در استان اردبیل (هفتم از بین هفت نفر) اشاره کرد و مدیریت او را زیر سوال اما از مسئول انتصاب و حفظ این عنصر ناکارآمد حرفی به زبان نیاورد.
برای هواداران احمدینژاد تناقض میان «محمود، پرچمدار عَدالت» و «رئیس جمهوری دروغگو با وزیرانی فاسد و متقلب» با حمله به نماد رفسنجانی حل میشود و هواداران شیخ شجاع(غضنفر سابق - لقبی که اصلاحطلبان به او دادند) تناقض وحشتناک «پیرو خط امام» و «قهرمان راه لیبرال دموکراسی» را با توکل به خدا(الله اکبر) و شاهد گرفتن مخالفت او با نماد احمدینژاد (غیرمستقیم خامنهای) حل میکنند. دن کیشوتها لباس رزم پوشیده و در حال تاختناند. اینکه آنها با چه میجنگند، برای سانچوها اهمیت چندانی ندارد. آنها مفسران قابلی هستند.
"پژوهشگران می گویند مردم تمایل دارند فورا و بی درنگ نظرات و قضاوت های خود را درباره موضوعات شکل دهند بدون اینکه مجبور باشند(آگاهانه) نظرات و اطلاعات قبلی خود را از حافظه بازیابی کنند. بر این اساس priming بردو فرض استوار است: 1- مردم به همه موضوعات توجه نمی کنند. 2- مردم معمولا راه کوتاه توسل به الهامات ذهنی و اشاره های ساده را[...]ترجیح می دهند. به بیان دیگر مردم تمایل دارند براساس شواهد خاصی قضاوت کنند به جای اینکه دانسته های خود را در نظر بگیرند زیرا توانایی ذهنی مردم (عامه) در سازماندهی تمامی حوادث محدود است."
مروری کمدیک بر انقلابی تراژیک
امروز که اثر ملموسی از شور و خشم و حال انقلابیون ۵۷ باقی نمانده و توخالی بودن بسیاری از وعدهها و آرمانها آشکار گشته، در مرور مجدد آن دوران، برخی از وقایع به غایت مضحک بنظر میرسند. شاید دلیلش این باشد که با فاصله گرفتن از زمان و مکانِ عمل، اثر کمرنگی از رعب و خشونت بکار گرفته شده احساس میشود و آنچه باقی میماند تنها بلاهت عمل است. همچون کمدیهای اسلپ استیک (بزن و بکوب) که خشونت اغراق شده از مرزهای عقل سلیم فراتر میروند. نه خونی دیده میشود و نه صدای ضجهای به گوش میرسد.
مروری کمدیک بر انقلابی تراژیک
امروز که اثر ملموسی از شور و خشم و حال انقلابیون ۵۷ باقی نمانده و توخالی بودن بسیاری از وعدهها و آرمانها آشکار گشته، در مرور مجدد آن دوران، برخی از وقایع به غایت مضحک بنظر میرسند. شاید دلیلش این باشد که با فاصله گرفتن از زمان و مکانِ عمل، اثر کمرنگی از رعب و خشونت بکار گرفته شده احساس میشود و آنچه باقی میماند تنها بلاهت عمل است. همچون کمدیهای اسلپ استیک (بزن و بکوب) که خشونت اغراق شده از مرزهای عقل سلیم فراتر میروند. نه خونی دیده میشود و نه صدای ضجهای به گوش میرسد.
آنروزها محمد منتظری بخاطر دار و دستهی مسلحی که داشت و اعمال غیرمترقبهای که انجام میداد به ممد رینگو معروف شده بود. ناظران بیرونی گرچه با تمسخر به وی نگریستند و مینگرند اما بسیار بعید بنظر میرسد که مسافران درگیر بسته شدن فرودگاه نیز با خنده به مردان مسلح نگاه کرده باشند. تفاوت موقعیت منجر به تفاوت دید میشود.
نگاه با فاصلهی اجتناب ناپذیر (البته نه برای متوقف شدگان در گذشته) به تراژدی ۵۷ و هر تراژدی دیگر این حسن را دارد تا با اعصابی راحت و فارغ از تعصب، از حماقتها و خطاها درس گرفت. پذیرش این مسئله که افراد به سبب تفاوت دیدگاه و موقعیتهایشان میتوانند نظری کاملاً متفاوت با ما داشته باشند، نگاه طنز آمیز به وقایع امروز را نیز قابل تحمل خواهد نمود. شوخی با تراژدی دال بر رتوش جانی یا لوث کردن اصل جنایت نیست، هدف به استهزا گرفتن و نقد عمل احمقانهای است که منجر به جنایت شده. مرثیهخوانی تا حدودی منطقی است اما به بهانهی روضهی حضرت ابوالفضل بالای منبر رفتن و نقد و عقل را تعطیل کردن، کاسبی و تلاش برای حفظ دکان است.
رویدادهای ذیل بدون هیچگونه تحریف و قضاوتی از کتاب «۲۷۵ روزِ بازرگان» برداشته شدهاند هرچند انتخاب نیز نوعی داوری محسوب میشود. اکثر وقایع طنز آمادهاند و بعید است خندهای بر لبان خوانندهی گرامی نیاورد. بقول چاپلین زندگی تراژدی است زمانیکه از کلوزآپ به آن بنگریم و کمدی است زمانی که از لانگشات دیده میشوند.
جمعه ۱۳ مهر ۱۳۵۸
شهشهانی دادستان تهران اعلام داشت که از ابتدای انقلاب زندانیان خواستههایی دارند نظیر آن که بیمحاکمه آزاد شوند که انجام آن غیرعملی است و مدام به اعتصاب و شورش دست میزنند. وی اظهار داشت که گروهی از بیرون به زندانیان خط میدهند، این گروه کسانی هستند که از قرار گرفتن زندان قصر زیر نظر شهربانی و دادسرای تهران ناراضی هستند و قصد دارند وانمود کنند که زندانبانان فعلی ضعیف و در ادارهی زندان ناتوانند.
سهشنبه ۱۷ مهر
بین پاسداران بنیاد مسکن مستضعفان و مردم در خاک سفید شمیران درگیری اتفاق افتاد. مردم میخواستند در آنجا خانه بسازند و پاسداران به دستور آقای خسروشاهی مانع شدند، سرانجام کار به تیراندازی کشید و ۵ نفر مجروح شدند.
پنجشنبه ۱۹ مهر
آیتالله خسروشاهی طرح خود را فاش کرد و گفت ۱۳۰هزار خانهی خالی تهران را یا تصرف می کنیم یا به قیمت عادله میخریم مردم باید راحت باشند، خانهشان نزدیک محل کارشان باشد. خسروشاهی گفت بعضی از خانهها مثل خانهی هژبر یزدانی به درد مستضعفان نمیخورد، آنها را میفروشیم و با پولش خانههای زیاد میخریم.
دوشنبه ۲۴ مهر
آیتالله خسروشاهی اعلام داشت با عدم پرداخت ۲ میلیارد تومان اعتبار درخواستی، اجرای طرح انقلابی مسکن متوقف ماند.
دوشنبه ۷ آبان
آیتالله خسروشاهی که در انتظار ۲۰ میلیارد ریال بود، وام ۵۰ میلیون تومانی دولت را نپذیرفت. این مبلغ قرار بود با بهره یک درصد در اختیار بنیاد مسکن مستضعفان گذاشته شود. وی آخرین حادثهای که ساخت وقتی بود که همزمان با اشغال ۴ هتل توسط دانشجویان اعلام داشت که دولت باید به دانشجویان مسکن بدهد. شهشهانی دادستانی تهران در پاسخ وی اعلام داشت که در هیچ جای دنیا دولتها مکلف به تهیهی خوابگاه برای دانشجویان نیستند.
چهارشنبه ۹ آبان
دادستان تهران، میر شمس شهشهانی مورد حملهی گروهی به نام حزبالله قرار گرفت که در دادگستری اجتماع کرده و اسنادی را توزیع میکردند دال برآن که شهشهانی و دکتر مصطفی رحیمی و اسدالله مبشری از افراد و منابع ساواک بودهاند. این عده اسناد خود را به مصطفی چمران نسبت میدادند و میگفتند که وی نیز این موضوع را تایید کرده است. شهشهانی در پاسخ به این اتهامات طی نامهای تند چمران را به محاکمه دعوت کرد و پردههایی را بالا زد که موجب جنجالی تازه شد. دکتر صدر حاج سیدجوادی حکم برکناری شهشهانی را صادر کرد و در ضمن اعلام داشت که نام آنان در لیست ساواک نبوده است. به این ترتیب یکی از صاحب مقامان جنجالی از صحنه خارج شد.
هواداران آیتالله خمینی در دانشگاه تهران |
چند خبر جالب دیگر:
۲ اسفند:
-موسوی اردبیلی:مسالهی ضدیت با مارکسیسم با اسلام موضوعی است و سلب آزادی در جوامع آزاد از مارکسیستها موضوعی دیگر. آزادیهای انسانی کاملاً طبیعی است و هر گروه و انسانی باید از آن برخوردار باشد.
-گروهی از افراد مسلح و غیر مسلح به اجتماع عدهای از معلمان عضو جبههی ملی در شمیران حمله بردند. حملهکنندگان خود را عضو جبههی ملی و طرفدار داریوش فروهر اعلام میکردند و برای متفرق کردن افراد تیراندازی هوایی کردند. قرار بود مهندس حسیبی در این مراسم سخنرانی کند که ممکن نشد.
متعاقب این تشنج اختلاف و دودستگی در جبههی ملی آشکار گردید. شب پیش اعلامیهای از رادیو و تلویزیون پخش شده بود که در آن گفته شد برپائی اجتماع و سخنرانی فقط زیر نظر داریوش فروهر رسمیت دارد...دکتر احمد سلامتیان(که چند روز بعد از سوی دکتر سنجابی به معاونت وزارت خارجه منصوب شد) ضمن فاش کردن سوتفاهم به شدت با اختناق و سانسور مخالفت کرد و گفت که آزادی اجتماعات را در خطر میبیند.
در خبر دیگری مورخ ۲۸ خرداد میخوانیم:سرانجام انشعاب در جبههی ملی قطعی شد. داریوش فروهر اعلام داشت که همکاری خود را با جبههی ملی قطع میکند. او در یک مصاحبهی مطبوعاتی فاش کرد که با استعفای دکتر سنجابی موافق نبوده. وی اظهار داشت مملکت نیاز به اتحاد دارد، به همین جهت در حالیکه پیوند خود را با سازمانی که نام افتخار آمیز جبههی ملی را بر خود نهاده ولی درخور آن نیست قطع میکند... فروهر با این جدایی، وفاداری خود را به رهبری انقلاب در آستانهی تشکیل مجلس خبرگان اعلام داشت.
۱۴ فروردین:
پیام خمینی پس از رفراندوم:من توقع این را داشتم که جامعه حقوق بشر اگر راست میگوید و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض کند که اینها را چرا نگاه داشتید؛این دژخیمان را باید همان روز اول کشته باشید! نه اینکه آنها را ما نگاه داشتیم...اینها به ما اعتراض کنند که چرا اینها را محاکمه کردید! اصلا معنا ندارد محاکمه مجرم؛ محاکمه مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا میکند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم برای اینکه مجرمند، و معلوم است که اینها مجرم هستند. آنکه باید برای او وکیل گرفت، آنکه باید به ادعای او گوش کرد، او متهم است نه مجرم، اینها متهم نیستند، اینها مجرم هستند... ما اینها را مع ذلک محاکمه میکنیم و محاکمه کردیم؟ ولیکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه ندارد و باید کشت. لکن من متاسفم از اینکه باز غربزدگی در ماها هست،و ما ترس از این داریم که مبادا در روزنامههای غرب چیزی بنویسند و مثلا مجلات غرب یک کلمهای بنویسند....من به کارمندان و کارگران و سایر طبقات مستضعف انشاءالله وعده می دهم که ایران برای شما کار درست می کند، اسلام برای شما کار درست می کند، اسلام زندگی شما را مرفه می کند، اسلام برای شما منزل درست می کند.
۲۰ خرداد: با نامگذاری خیابان ثریا به خیابان سمیه، استاد محیط طباطبایی در مقالهای یادآور شد که به جز سمیه مادر عمار یاسر که از زنان بزرگ مسلمان بود، مادر عبیدالله زیاد که در اشعار به عنوان اولین روسپی پس از اسلام از وی نام برده شده نیز، سمیه نام داشت. استاد پیشنهاد کرد که یا از این نام صرفنظر شود یا در دنبال آن بیاید که مادر عمار یاسر که با آن زن روسپی اشتباه نشود.
۳۰ مرداد: آیت الله منتظری در مجلس خبرگان گفت مطمئن باشید ما قانونی را که در آن ولایت فقیه نباشد تصویب نمیکنیم. ملت ایران علما را انتخاب کردهاند تا قانون اساسی اسلامی باشد. حال کسانی که میخواهند بگویند قانون اساسی آخوندی است بگویند. ما آخوند هستیم.
۹ شهریور:حجتالاسلام خلخالی اعلام داشت هرجا میروم چون قاطعیت دارم اوضاع آرام میشود.
۱۰ شهریور:[زندهیاد] بازرگان در پیام رادیو و تلویزیون خود در جواب منتقدان گفت:یک دادگاه فوقالعاده قرار بوده با تصویب شورای انقلاب به جرائم بعد از انقلاب رسیدگی کند و قانونی هم برای آن نوشته شده بود، ولی دادستان انقلاب اعلام کرد که چنین دادگاهی ضروری نیست.«حالا از ما ایراد میگیرند که چرا جلو روزنامهها و احزاب آشوبگر را نگرفتید. بیقانون که نمیشد»
[زندهیاد] بازرگان در جواب آنها که میگویند دولت انقلابی عمل نمیکند گفت اگر مقصود زدن و کشتن و پا روی همهی اصول گذاشتن است، دولتی که من دعوت کردم اهل این انقلاب نیست. ولی اگر قرار است نظم و سیستم و کار اساسی باشد و انقلاب واقعی مثبت، خیلی هم انقلابی هستیم... مهندس بازرگان سپس به تندی گفت از اول زندگی عقیده من معلوم بود اعلام کردم قبول شد. من روی همین سیستم جلو رفتم. به کسی بدهکار نیستم که ایراد بگیرند...ما اینطوری هستیم و هیچ نمیگوییم خطا نمی کنیم. در مورد ما استعفا و سقوط مطرح نیست. ما دو دستی نچسبیدیم که میخواهیم سرکار بیائیم. الحمدالله داوطلب زیاد است، انقلابی و قاطع زیاد است حاضر هم هستند صدا کنید، آنها بیایند، صلاحیت هم دارند. آن روز عروسی دوم بنده خواهد بود.
۳۱ شهریور:احمد خمینی پیرامون اجرای کامل قوانین اسلام گفت که هنوز فضای مملکت شاهنشاهی است. هر وقت اسلام حاکمیت کامل یافت می توانید دست ببرید و اعدام کنید. من معتقدم در آن زمان اکثر جرایم خود به خود برطرف میشود.
۱ مهر: شیخ صادق خلخالی دربارهی اعدام جنجالی یکی از ثروتمندان کردستان گفت وی درحالیکه همهی مردم گرسنه بودهاند در کامیاران ویلائی به سبک اروپائی داشت. خلخالی از اعدام دکتر رشوند هم دفاع کرد و گفت شایعه کرده اند من ۱/۵ سال در بیمارستان روانی چهرازی بستری بودهام، در حالیکه این غلط است.
۶ مهر:آیت الله منتظری در نماز جمعه مطرحکنندگان تز جدائی دین از سیاست را محکوم کرد و گفت اگر کسی بگوید سیاست از دین جداست، دین را تکه پاره کرده است.
۷ مهر:مردم یزد سخنرانی محمد منتظری را که بیاعتنا به بخشنامه دادسرای تهران پیش از نماز جمعه سخن میگفت را برهم زدند. او بار دیگر بازرگان را عامل آمریکا خواند. وی در مورد اعلامیهی پدرش که او را بیمار روانی خوانده بود گفت:«پدرم را دومین شخصیت کشور بعد از امام میدانم، ولی همانطور که انقلابیترین افراد دنیا نیز معصوم نیستند...» مردم یزد با فریاد و هو کردن مانع ادامهی سخنرانی اش شدند و فریاد حمایت از بازرگان را سر دادند.
۱۴ مهر:برای چندمین روز تعدادی دانشآموز در مقابل دفاتر روزنامهها، مراکز آموزش و پرورش تظاهرات به راه میاندازند. خیابانها بسته میشود و آنها شعار میدهند «تک ماده». این گروه که در خیابانها با ماموران راهنمایی و پلیس و گاه سپاه به جنگ و گریز میافتند به بخشنامهی وزارت آموزش و پرورش که استفاده از تک ماده را در یک درس بخصوص برای دو سال ممنوع کرده اعتراض دارند و در اعلامیه ای میگویند اشتغال به امور مربوط به سرنگونی رژیم سابق و روزهای انقلاب آنها را از درس بازداشت و حالا یا باید بخشنامه لغو شود و یا امتحان آنها تجدید گردد.
۱۸ مهر: به دستور استاندار خراسان شهرداری مشهد تعطیل شد. کارگران شهرداری چند روزی بود که به شهرداری حمله میکردند، معاون مالی را دستگیر و مجروح کردند. طاهر احمدزاده گفت شهرداری لازم نیست خودم جارو به دست میگیرم و شهر را پاکیزه میکنم.
۲ اردیبهشت:حجتالاسلام شجونی، لباسها و اشیای کاخ شمس پهلوی را در حضور مردم به حراج گذاشت...در میان حراجیها لباسهای زیر تننما و مخصوص وجود داشت[فیلم این حراجی باید فوقالعاده دیدنی باشه :دی]
۲ آبان: آیتالله منتظری در گفتگویی دولت را در قضیهی کردستان مقصر دانست. وی به ارتش توصیه کرد خود را مجهز کند و گفت بمب اتمی بد است ولی وقتی آمریکا و شوروی دارند، مسلمانان هم باید داشته باشند.
۷ آبان:محمد منتظری(ممد رینگو) که نتوانسته اجازهی خروج از کشور پیدا کند در یک مصاحبهی مطبوعاتی گفت به هر قیمتی از ایران خارج میشوم.
تمام رویدادها از کتاب: ۲۷۵ روزِ بازرگان نوشتهی مسعود بهنود-نشر علم-چاپ چهارم ۱۳۸۵
ای آقا اینها که نوشتید نه خنده دار است و نه حتی می توان آنها را به عنوان تعنه های تاریخی بکار برد! اینها همه عقب ماندگی ماست که این چنین خودنمایی میکند.
پاسخحذفتازه وقتی بعد از 30 سال این روزها را با آن روزها مقایسه میکنم میبینم که باز هم بعد از 30 سال تجربه هنوز اندر خم یک کوچهایم. وای بر احوال ما!
نمیدونم خسن آقا جان، شاید من آدم خیلی خوش خندهای هستم یا شاید هم بقول شاعر:
پاسخحذفخندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر است
کارم از گریه گذشته است بدان میخندم
از اشتراکات گوگل ریدر دوستی به وبلاگ شما رسیدم . بسیار عالی نوشته اید گرچه در این نوشته نثرتان بسیار شبیه به جناب قائد شده است. خواستم بیشتر بخوانم که دیدم دو سه پست پایین تر به ایشان ارجاع داده اید.
پاسخحذفبسیار از یافتن شما خوش وقت شده ام. مشخصا مقاله تان درباره گنجی را بسیار روشنگرانه یافتم ، چرا که هرچه می کردم نمی توانستم قبول کنم آنتی تز گنجی امثال کدیوراند.
پاینده باشید